در خانه نشسته بود که برایش خبر آوردند ضدانقلاب  همسرش را دستگیر کرده! همسرش مغنی بود. کفش آهنین پوشید و رفت به دنبال آزادی او، رفت که اقتدار زن کُرد را برای ضدانقلاب معنا کند. در همین رفت‌وآمد ها هرجا فرصتی پیدا می‌کرد برای مردم از چهره سیاه ضدانقلاب می‌گفت و هر بار که همسرش را می‌دید برایش فقط یک توصیه داشت : «مبادا در مقابل دشمن کم بیاوری و شکسته شوی، محکم و استوار در مقابل‌شان مقاومت کن و از عقاید و باورهایت دفاع کن، تسلیم شدن در برابر این عناصر فاسد، گناهی بزرگ و نابخشودنی است». برای آزادی همسرش 200 هزار تومان پول می‌خواستند فکر می‌کردند شرط محالی باشد برای فاطمه اما دست کم گرفته بودند این دختر کرد ایران را! گوسفندان‌شان را فروخت و 200 هزار تومان  آورد و گذاشت جلوی ضدانقلاب، اما آنقدر همسرش را شکنجه کرده بودند که جانی بر تنش نمانده بود. دختر غیور کردستان فریاد اعتراضش را به گوش اهالی روستا رساند و  با فاسد خواندن عناصر ضدانقلاب، هیبت­ آن‌ها را شکست. کم‌آوردند مقابلش همانجا فاطمه را تیر باران کردند و همسرش را به زندان برگرداندند. درورد بر این دختر ایران، درود بر ژَن کردستان! • • •