🌐 درخواست آمریکا برای آتشبس پس از حمله به پایگاه العدید
✍ فرزاد پورمرادی
🔹مقدمه
حمله ایران به پایگاه العدید در قطر، یکی از مهمترین پایگاههای فرماندهی و لجستیک ایالات متحده در خاورمیانه، تنها در واکنش به یک اقدام نظامی نبود، بلکه نقطهای نمادین در تقابل مستقیم قدرتهای منطقهای و جهانی بود. این حمله زمانی رخ داد که ایالات متحده، در اقدامی کمسابقه، سه سایت حساس هستهای ایران از جمله تأسیسات فردو را هدف قرار داد و مدعی شد که توانسته ضربهای قاطع به برنامه هستهای جمهوری اسلامی وارد کند. با این حال، دادههای اطلاعاتی منتشرشده پس از حمله نشان میدهد که زیرساختهای فنی و توانمندیهای کلیدی ایران بهطور کامل از بین نرفتهاند.
در این شرایط، واکنش ایران نه تنها بهمثابه بازدارندگی، بلکه اقدامی بود در راستای حفظ اعتبار راهبردی و توازن قوا. در این مقاله، با تکیه بر منطق رئالیسم تهاجمی، به تحلیل چرایی رفتار ایران و واکنش دیپلماتیک آمریکا از مسیر آتشبس میپردازیم.
---
🔹چارچوب نظری: رئالیسم تهاجمی و منطق سلطه در بحران
رئالیسم تهاجمی که توسط جان میرشایمر (2001) توسعه داده شد، بر این فرض بناست که دولتها، برای تضمین بقای خود در نظام بینالملل آنارشیک، ناچار به حداکثرسازی قدرت نسبی و حذف تهدیدات بالقوه هستند.
در این چارچوب، صلح پایدار ممکن نیست، مگر برای دورههایی کوتاه از موازنه موقت. هر اقدامی که نشاندهنده شکاف در توازن قدرت موجود باشد، به تلاش طرف مقابل برای بازگرداندن یا تثبیت موقعیت خود منجر خواهد شد (Mearsheimer, 2001: 29, 145).
---
🔻حملات آمریکا به تأسیسات هستهای ایران؛ تلاش برای شکستن بازدارندگی
ایالات متحده با اجرای حملاتی به سه نقطه اتمی حساس ایران ــ شامل سایتهای نطنز، اراک و فردو بودهاند ــ تلاش کرد برنامه هستهای ایران را فلج کند و در عین حال اعتبار بازدارندگی تهران را تضعیف نماید. هرچند مقامات نظامی آمریکایی در ابتدا مدعی موفقیت کامل عملیات بودند، اما ارزیابیهای اطلاعاتی اولیه توسط مراکز امنیتی غربی تأیید میکند که بخشهایی از زیرساخت هستهای ایران، بهویژه در فردو، آسیب جزئی دیده و قابلیت بازیابی باقیمانده است.
🔻از منظر رئالیسم تهاجمی، این عملیات نمایانگر تلاش برای تغییر موازنه قوا از طریق حذف ظرفیتهای استراتژیک رقیب است. حمله به زیرساختهای اتمی، نوعی حمله به «قدرت بنیادین» ایران تلقی میشود، که اگر بیپاسخ بماند، توازن منطقهای را بهنفع آمریکا و اسرائیل تغییر میدهد.
---
🔻واکنش ایران: تهاجم متقابل برای بازیابی بازدارندگی
در پاسخ، ایران با حمله به العدید نشان داد که نهتنها قادر به واکنش مستقیم به حملات نقطهای است، بلکه میتواند مراکز کلیدی عملیات دشمن در منطقه را نیز هدف قرار دهد. این حمله، از منظر تئوریک، تلاشی برای بازگرداندن موازنه از دسترفته و ارسال پیام توانمندی تهاجمی به بازیگران بزرگ بود.
در واقع، تهران با این اقدام میخواست این اصل را تثبیت کند که بازدارندگی یکسویه نیست و اگر آمریکا به تخریب ظرفیتهای راهبردی ایران دست بزند، باید انتظار ضربهای متقابل در عمق ساختار خود را نیز داشته باشد.
---
🔻پیشنهاد آتشبس: مهار در لحظه اوج بحران
پس از عملیات العدید، ایالات متحده بهجای اقدام متقابل نظامی، از قطر خواست پیام آتشبس را به ایران منتقل کند. در منطق رئالیسم تهاجمی، این اقدام بهمعنای پذیرش ریسک بالای ادامه درگیری و تلاش برای توقف مسیر قدرتگیری ایران در لحظهای بحرانی است.
🔻در نتیجه، پیشنهاد آتشبس از سوی آمریکا، ابزار تاکتیکی برای مهار تهدید، مدیریت بحران، و جلوگیری از ورود به فاز پرهزینهای از نبرد قدرت است.
✅ نتیجهگیری
تحلیل رفتار ایالات متحده پس از عملیات العدید، در بستر رئالیسم تهاجمی، نشان میدهد که آتشبس پیشنهادی صرفاً یک راهکار صلحجویانه نبود، بلکه تلاشی برای مهار فوری روند قدرتگیری ایران پس از ناکامی در نابودی کامل زیرساختهای هستهایاش بود. از این منظر، حمله ایران به العدید، پاسخی هوشمندانه و هدفمند به حملاتی بود که اگر بیپاسخ میماند، ساختار قدرت در منطقه را بهطور کامل تغییر میداد.
در این چارچوب، آتشبس نه پایان درگیری، بلکه توقف موقت برای جلوگیری از تغییر ژئوپلیتیکی برگشتناپذیر است. دولتی که حس کند در حال از دست دادن مزیت راهبردی است، تلاش میکند با دیپلماسی موقت، فرصت بازیابی موقعیت را برای خود فراهم آورد.
اخبار و تحلیلیهای جنگ در لینک زیر
👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/CISR_IR