دیباج ۲۴۳ 🔶هجرتی از جنس نور؛ از مدینه تا ری در گستره‌ی تاریخ پر فراز و نشیب اسلام، هجرت، همیشه قصه‌ای مقدس بوده است؛ قصه‌ی بریدن از ‏آسایش برای وصال حقیقت، داستان دل کندن از مأمن، برای رساندن پیام به مردمانی در عطش معنا. ‏هجرت، نه فقط جابه‌جایی در مکان، که کوچ از خود به‌سوی خداست؛ حرکتی آگاهانه، عالمانه و ‏شجاعانه‎.‎ و چه زیبا و پربار بود هجرت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)؛ مردی از نسل امام حسن مجتبی (ع)، که در ‏مدینه‌ی جدش آرام نداشت، چراکه آن شهر دیگر برای عاشقان اهل‌بیت، مأوایی امن نبود. دستگاه ‏خلافت عباسی، گلوگاه سخن حق را می‌فشرد و صدای معرفت را در پستوی ترس پنهان می‌کرد‎.‎ حضرت عبدالعظیم، آن بنده‌ی بصیر و آگاه، به فرمان دل و عقل، راهی دیاری شد که در ظاهر دور از ‏مرکز دین و سیاست بود، اما در باطن، ظرفیت بدل شدن به کانونی برای گسترش مکتب اهل‌بیت را ‏داشت. ری، شهری در آستانه‌ی بیداری، با مردمانی مشتاق و ذهن‌هایی جستجوگر. هجرت او به ری، نه از ‏روی ترس، که از سر تدبیر بود؛ هجرتی پیش‌دستانه، برای افروختن چراغی در دل شب جهل‎.‎ او نه‌تنها فردی گمنام نبود، بلکه چهره‌ای شناخته‌شده میان امامان بود؛ آن‌چنان‌که امام هادی (ع) ایمان ‏و اعتقاد او را «دین حق» توصیف کرد. عبدالعظیم، خود، کتابی زنده از معارف اسلامی بود؛ راوی حدیث، ‏حامل علم، و مُبَلّغِ راستین ولایت. ‏. خانه‌اش در ری، به حوزه‌ای از نور بدل شد و وجودش به حریمی از امید و ایمان برای شیعیان تبدیل ‏گشت‎.‎ 👇👇