سلام نمی دونم چی بگم و از کجا شروع کنم
ساعات سختی رو گذروندیم. سیّد شهید، قرارمون این نبود. قرار نبود رفیق نیمه راه بشید، قرار بود به کمک هم ایران رو آباد کنیم، میدونید از دیروز که گفتن هلیکوپتر شما دچار نقص فنی شده همه ما برای سلامتی شما دعا می کردیم، همش می گفتم خدایا سیّد رو برامون نگهدار، دیشب نذر صلوات کردم و هزار صلوات فرستادم برا سلامتی شما و همراهانتون، برا سلامتیتون تا اذان صبح امن یجیب خوندم، برای حفظ شما هزار آیت الکرسی خوندم. ولی بعد نماز صبح خوابم برد. ساعت هفت و نیم بیدار شدم دیدم مامانم گریه می کنه، دیگه تا ته ماجرا رو فهمیدم، فهمیدم که شما رفتین سیّد. ولی می دونید هنوز هم باورم نمیشه که شما رفتین هنوز هم حس می کنم چند دقیقه دیگه خبر سلامتی شما و همراهانتون رو می شنویم. معلوم شد که خدا شما رو بیشتر از همه ما دوست داره، برا همین برد پیش خودش. می دونید سیّد همه مردم مظلوم دنیا چشم امیدشون به شما بود،شما تنها ما رو عزادار نکردید،بلکه یک امت اسلام و همه مظلومان جهان رو عزادار کردید. سیّد سلام ما رو به حاجی برسون بگو ما بچه های ایران زمین به عهد خود وفاداریم و حالا هم به شما قول میدیم که راه شما رو ادامه بدیم و ایران رو آبادتر آزادتر و سرافرازتر از همیشه بسازیم. و همه کارهایی که نیمه مانده را به پایان برسانیم.
فرزند کوچک شما زهرا حقیقت طلب
#آذربایجان_غربی_چالدران
#دختران_حاج_قاسم
╭═━⊰🍃🌺🌺🍃⊱━═╮
@dhgh_ir
@dhgh_amaliyat
╰═━⊰🍃🌺🌺🍃⊱━═╯