امیر علی من برگشته بود ؛اما امیر علی سابق نبود .
عاشق تر از قبل بود . هوایی شده بود ؛ امیر علی من واسه رضای خدا رفت ؛ واسه اینکه دوباره به حضرت زینب جسارت نشه پاهاش رو گذاشت و اومد ؛ زینب از بغلم پایین اومد و تاتی تاتی سمت امیر علی رفت و آروم زمزمه کرد
بابا......بابایی
https://eitaa.com/joinchat/2618294454Cd48ef39987