بعضیا با چند سال مطالعه مستبصر شدن، بعضیا شفا گرفتن و... بعضیام فقط با یه خواب...
ولی بعضیا مستقیم سوالشونو از حجت خدا روی زمین پرسیدن و جواب گرفتن...یکیش آقای سپاهیان که شاعر اهل بیت هم هستن. نمیدونم تا حالا با اماممون مستقیم صحبت کردین یا نه... ولی وقتی آدم از همه جا قطع امید میکنه و رو به امام میاره محاله بی جواب بمونه.
محمد امین سپاهیان، مستبصر بلوچ :
«من با توجه به آنچه از شیعیان شنیده بودم به تبلیغ علیه تشیع مشغول بودم. از بعضی خرافهها درباره اعتقادات شیعیان شنیده بودم لذا در سال ۱۳۸۵ برای تحقیق درباره تشیع و دانستن بیشتر درباره اعتقادات شیعیان به شهر قم آمدم. می خواستم این موارد را با چشمم ببینم. به مسجد جمکران رفتم تا چاهی که شنیده بودم مردم نامههایشان را در آن میریزند را از نزدیک مشاهده کنم.
وقتی به جمکران رسیدم، چیزی از دلم گذشت و خطاب به امام زمان گفتم: «اگر واقعاً حق هستی و زنده هستی، حقانیت شیعیان را به من نشان بده؛ وگرنه من مطمئن میشوم که کارهایم در تبلیغ علیه شیعیان درست است، و وقتی که برگردم تا آنجا که میتوانم با اشعارم ضد شیعیان و شما تبلیغ میکنم!»
وارد مسجد که شدم با فردی آشنا شدم که اتفاقاً با من درباره اعتقادات شیعیان صحبت کرد و به تعدادی از سؤالهایم پاسخ داد.
بعد با ایشان به طرف حرم حضرت معصومه(س) رفتیم. برای اقامه نماز جماعت مغرب به مدرسه فیضیه رفتیم. امام جماعتی که به او اقتدا کردیم «آیت الله حاج شیخ علی پناه اشتهاردی» بود که بین نماز و مغرب و عشاء و در سجده از دنیا رفت.
این اتفاق تأثیر عمیقی در روحیه من گذاشت و آن را همان نشانهای یافتم که از امام زمان(عج) خواسته بودم.
از آن پس به جای تبلیغ و شعر گفتن علیه شیعیان، به تحقیق درباره مکتب اهل بیت(ع) پرداختم و سرانجام در همان سال ۱۳۸۵ به مذهب تشیع مشرف شدم.»
❇️
اینستاگرام |
تلگرام |
آپارات
✅ کانال استبصار
@estebsar_ir
🌐
Estebsar.ir