فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
. طبیعی ست که خواسته یا ناخواسته، در بیان ویژگی ها و برنامه‌های نامزد مورد علاقه، برداشتی تعارض گونه
. چرا دین شناسی و دین باوری اساس کار هست؟ چون چشم انداز تعریف شده برای انقلاب، ایجاد تمدن اسلامی ست که جز با نگاه مکتبی مسوولان ممکن نخواهد بود. هم اکنون چهار تکلیف بر عهده‌ی چهار گروهِ؛ اقلیت خاص عالم ،نخبگان میانی اکثریت غیر عالم و در پایان بر دوش همان منتخب مصلح سنگینی می کند؛ ۱- شناساندن فرد اصلح توسط اقلیت خاص و کاربلد به جامعه و به ویژه جامعه‌ی حوزوی و دانشگاهی ۲-پذیرش و تبلیغ فرد اصلح توسط جامعه‌ی میانی در حوزه و دانشگاه و هر رسانه و نهاد و مرکزی که تریبون داران جامعه می باشند. طبیعی ست بخشی از این گروه وارد میدان پذیرش و تبلیغ برای یک مصلح اسلامی می شوند که آلوده‌ی وابستگی به قبیله‌های پلید قدرت-ثروت نشده باشند. ۳- دریافت و‌ پذیرش پیام نخبگان صالح جامعه توسط توده‌های مردم و آغاز دعوت و تبلیغ از مصلحی اسلامی که طبیعتاً با زی گمنامی و دوری از زر و زیور دنیا ، نه توانی برای تبلیغ دارد و نه برای شناساندن خود هر راهی را پیشه می کند. ۴- پذیرش دعوت مردم برای به گرده گرفتن بار سنگین مسوولیت در جامعه ‌ی اسلامی که خدای متعال از این افراد در قبال مردم تعهد گرفته و برای عمل به آن بایست آماده ‌ی پرداخت هر گونه هزینه‌ از مال و جان و آبرو باشند. اجازه بدید یه مثال بیارم خدمتتون👇 انگشتری پیش روی هشتاد میلیون نفر گذاشته و از ایشان درباره‌ی ارزش آن نظر سنجی می کنیم؛ چند درصد از این افراد می توانند تشخیص بدهند که پایه یا رکاب این انگشتر، کار دست هنرمندی انگشتر ساز هست یا در قالب کارخانه ریخت گرفته است؟ چند درصد از جنس فلز و عیار آن شناخت دارند؟ چند درصد از مردم، حتا می توانند جنس نگین انگشتری را تشخیص دهند؟ چند درصد از مردم می توانند نگین ناب رو از نگین بدلی تشخیص دهند؟ بله. تنها چند هنرمند فلزشناس ،قلم زن و گوهرشناس می تواند به ارزش وجودی انگشتر پی برده و با یک نگاه جنس های درجه دو و بنجول را به ما معرفی کنند. 🔺این رو بهش می گیم چالش اکثریت در امور تخصصی برای شناخت اصلح ویژگی های بسیاری شمرده شده است که هر کدام جایگاه و وزن خود را دارند. نخستین واقعیت فراروی ما این است که دانستن ده یا بیست و صدها صفت شایسته، یک روی سکه است و پی بردن به افراد دارای آن صفات، روی دیگر و البته مهم تر سکه. این موضوع از آن جهت مهم است که حتا مفسدین و تیم های تبلیغاتی شان، هم برای معرفی خود و اغوای مردم از این صفات برای شناسایی خود به مردم استفاده می کنند. چنان که دیدیم، برای شناخت اصلح، نیاز به روندی ست که در پایان آن به گروهی از خبرگان کاربلد در شناخت اصلح رسیدیم. به نظر، «شناخت این گروه از افراد که ما را به سوی گزینه‌ی اصلح رهنمون کنند، از شناخت خود اصلح اولاتر است.» چهار دلیل برای این ادعا وجود دارد؛ یکم- در کوتاه مدت و با رجوع به مرجع های سیاسی، به راحتی به نامزد اصلح که ایشان معرفی می کنند، دست خواهیم یافت. دوم- سر و کار ما با موضوعات مشتبه و فتنه انگیز منحصر در زمان انتخابات نیست. طی سال و در هر موضوع چالشی و دردسر سازی ، بیان و نشان ایشان چراغ هدایتی ست که حرکت در صراط مستقیم انقلاب را به ما یاد خواهد داد. سوم- طبیعی ست که گاهی ولایت امر جامعه، به واسطه‌ی معذوراتی، صلاح نمی دانند در مورد موضوعی به صراحت نظر خویش را ابراز کنند. در این مواقع که معمولا هر کسی متناسب با نظر خویش به تفسیر و برداشت از نظر رهبر حکیم انقلاب می پردازد، چه منبعی با ارزش‌تر از مرجعی سیاسی که بتواند بی هیچ ملاحظه‌ای اگر نه عین کلام رهبری بلکه اقربت‌ترین نظر را به آن داشته باشد. چهارم- رسیدن به مرجعی سیاسی و پی بردن به نظر او درباره‌ی اصلح، اولای بر تبلیغات افرادی ست که اصطلاحا تیم تبلیغاتی نامزد را تشکیل می دهند و گاه برای رسیدن به هدف یا به دروغ و وارونه نمایی چنگ می زنند یا دست کم رنگی از مبالغه در بیان آن ها پیداست