هوالمحبوب 💐
هرکی ادعای عاشقی می کنه اول اینو بخونه 👇👇👇👇
▪️شیخ حسن جوری میگوید :
▫️در سالی که گذارم به جندیشاپور افتاد، سخنی از محمد مهتاب شنیدم که تا گور بر من تازیانه میزند.
▫️دیدمش که زیر آفتاب تموز نشسته، نخ میریسد و ترانه زمزمه میکند. بدو گفتم: ای مرد خدا،
😍مرا عاشقی بیاموز...
تا خدا را عاشقانه عبادت كنم 💖
🔸 مهتاب گفت: نخست بگو آيا هرگز خطی خوش، تو را مدهوش کرده است؟
▫️گفتم: نه
🔸گفت: هرگز شکفتن گلی در باغچۀ خانهات تو را از غصههای بیشمار فارغ كرده است؟
▫️گفتم: نه.
🔸گفت: هرگز صدایی خوش و دلربا، تو را به وجد آورده است؟
▫️گفتم: نه
🔸گفت: هرگز صورتی زیبا تو را چندان دگرگون کرده است که راه از چاه ندانی؟
▫️ گفتم: نه.
🔸گفت: هرگز زیر نمنم باران، آواز خواندهای؟
▫️ گفتم: نه
🔸 گفت: هرگز به آسمان نگریستهای به انتظار برف، تا آن را بر صورت خویش مالی و گرمای درون فرو نشانی؟
▫️ گفتم: نه
🔸گفت: هرگز خندۀ کودکی نازنین، تو را به خلسۀ شوق برده است؟
▫️ گفتم: نه
🔸 گفت: هرگز غزلی یا بیتی یا سخنی فصیح، چندان تو را بیخود کرده است که اگر نشستهای برخیزی و اگر ایستادهای بنشینی؟
▫️گفتم: نه
🔸گفت: هرگز زلالی آب یا بلندی سرو یا نرمی گلبرگ یا كوشش مورچهای، اشک شوق از دیدۀ تو سرازير كرده است؟
▫️گفتم: نه
🔸گفت: هرگز شده است که بخندی چون دیگری خندان است و بگریی چون دیگری گریان است؟
▫️گفتم: نه
🔸 گفت: هرگز بر سیبی یا اناری، بیش از زمانی که به خوردن آن صرف میکنی، چشم دوختهای؟
▫️گفتم: نه.
🔸گفت: هرگز عاشق کتابی یا نقشی یا نگاری یا آموزگاری شدهای؟
▫️ گفتم: نه
🔸گفت: هرگز دست بر روی خویش کشیدهای و با چشم و گوش و ابروی خویش معاشقت کردهای؟
▫️ گفتم: نه.
🔸گفت: از من دور شو ای ملعون..
که سنگ را عاشقی میتوان آموخت، تو را نه!!!
🌐 به جوالدوز بپیوندید👇
✅ تلگرام
https://t.me/JAVALDUOZ
✅ایتا
https://eitaa.com/JAVALDUZ
✅سروش
https://sapp.ir/javalduz