🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 این چند تن (روایت اول حسین) ✍حسین رو دور را دور از زمان جنگ می شناختم اما قسمت چنین شده بود که بار دیگر در تهران همکار شویم، این همکاری ابتدا صرفا اداری بود و در حیطه کاری البته با فاصله ای منطقی شکل گرفته بود. 🍃بزودی فعالیت های ستادی اداری به شکلی عجیب و غریب و در هم وپیچده شد و فاصله هاکمی نزدیکتر،حسین مسئول پیگیری مکاتبات اداری ستاد شده بود و همه ی ستاد مجبور بودندآخرین اقدامات ستادی خودشون روبرای استحضارمسئولین امربرایش بفرستند. 🍃البته واحدهای تخصصی تر هم مطالب را می فرستادندامابه دلیل پیچیدگی وتخصصی بودن، مدام سبب میشد که همین اقدامات مورد مو شکافی بیشتری قرارگیرد، وبه شرح حضوری بیشتری نیازداشته باشد. 🍃به همین دلیل کم‌کم فاصله ستادی و اداری بین ما هم برداشته شد و روابط اداری خودش را به رفاقت های دوستانه تری داد. در این بين حضور در کلاسهای آموزشی اعم از ستادی و سیاسی، اعتقادی و اداری نیز بر این نزدیکی دوستانه ورفاقت ها افزود. 🍃درچندین مرحله ودرماموریت های مختلف استان‌ی از جمله خراسان،البرز و هرمزگان و اردوهای نظامی خارج از پادگان و در اطراف تهران و همچنین اردوهای آمادگی رزمی در چندین نقطه از کشور بیشتر سبب شد تا برای مراودات اداری به یکدیگر متکی باشیم وبه یکدیگر اطمینان کنیم.‌ 🍃وقتی گزارشی تخصصی برای ستاد ارسال می شد و نیاز به توضیح بیشتر و یاارایه اسناد و مدارک پیوستی داشت این روابط دوستانه سبب میشد تا کارها به شکلی ساده تر و با تک زنگ تلفنی از سوی او حل و فصل شود. 🍃حسین با لبخندهای دوست داشتنی و صحبت های صمیمی سبب می شد تا کارهای اداری روند سیستمی خود را روان تر و بهتردر پیش گیرد و هم در پیگیری اداری تسریع به عمل آورده شود. 🍃این دوستی در میدان صبحگاه ، سالن غذا خوری و درسالن جلسات که کنار هم می نشستیم و از دست نوشته ها و برداشت های هم استفاده میکردیم به شکلی پیوسته ادامه داشت. از خصوصیات بارز حسین این بود که همه چیز را ساده و دوستانه پیگیری میکرد و باخواهش وزبانی فصیح وروشن ودرچارچوب قوانین مجاز اداری آنها را اجرایی و وحل و فصل می نمود. 🍃حسین میتوانست با اتکا به درجه و جایگاهی که درسیستم اداری داشت بسرعت و در اولین فرصت، کار را به نتیجه برساند اما اطمینان او به روش‌های صحیح اداری ودوستانه و محترمانه سبب میشد، واحدهای اداری کارها را زودتر از روال عادی بدستش برسانند. 🍃در کنار فعالیت های اداری و ستادی و جلسات پی در پی و خسته کننده ، در مانورها و حرکات تاکتیکی نظامی باز او را در کنارخود مشاهده می کردیم. خستگی کارهای نظامی و ستادی هیچگاه در عظم راسخ او برای پیگیری مراحل اداری تاثیری نمی گذاشت و او دیگر در بین همه ی واحدهای ستادی شناخته شده و بگونه ای شاخص شده بود. 🍃نزدیکی و حضور او به جانشین ستاد و نوشتن صورتجلسات و ابلاغ آنها و پیگیری مستمربندهای مصوبات ازچهره ی دوست داشتنی و مهربان او ،مردی در خور تحسین آفریده بود. 🍃چند سالی گذشت و وقتی حقیر به ساختمانی که حسین نیز در آن فعالیت می کرد منتقل شدم سبب شد تا کارهای اداری و از تجربیات ارزنده او و سایر افرادی که در آن مجموعه و قبل از من کار می کردند استفاده نمایم. دیگر او دوست و رفیق خوبم و نزدیکم در فعالیت های ستادی شده بود‌. 🍃باورتان می شود وقتی به کارهایش توجه می کردی می فهمیدی تمام طول روز فقط و فقط برای رضای خدا کار می‌کند تا کاری روی زمین نماند و به نحو احسن انجام شود. 🍃گاهی اوقات نتایج اقداماتی که واحدی می خواست برایم بفرستد را چون او در آنجا بودمیگرفت و برایم می آورد.وهمین امر سبب شده بود که من هم در کارهای ستادی به او یاری برسانم و کمک حالش باشم. 🍃حسین ،واقعا حسین وار می زیست، نماز و عباداتش و حتی کارهایش برای خدا واین مطلب بود که کارهای اداری و ستادی به نحو احسن انجام و در اختیار جانشین ستاد قرار گیرد. 🍃حسین در تمامی جلسات بود و کاملا بر روند دستورات داده شده در جلسات اشراف کامل داشت و بیشتر اقداماتی را که واحدها می بایستی انجام دهند را با زمانبندی مشخص وخاص دنبال و به نتیجه می رساند. 🍃حسین دوست داشتنی سالها با حقیر همکار و دوست و رفیق بود و بالاخره پاداش اقدامات جهادی خود را دریافت نمود. 🍃اگرخاطرات حقیر را برای چند روز دیگر نیزپیگیری وهمچنین تحمل فرمایید، نتیجه ی این چند تن، را تا چند روز آینده تقدیم حضورتان خواهم نمود. 🌸والعاقبه للمتقین 🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید. 🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید ✍ نبی زاده 🌷شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷 @FORSAT_HOZOR .