و ناگهان یک روز
میان اسپندهایی که
رویِ ذغال هلهله می کنند
و شمعدانی هایی که
رنگ به رنگ می شوند از ذوق
و کوچه هایی خیس خورده
از اشکِ شوقِ باران؛
تو از راه می رسی
و من خسته از انتظار می گویم:
سلام آرزوی من!
سلام آقای من!
خوش آمدی!
#ایهاالعزیز
@FORSAT_HOZOR
.