ایرج میرزا شاعر عصر قاجار یکی از استعداد های بزرگ شعر فارسی بوده ک ب خاطر شخصیت خاص خودش نتوانسته از شعر برای کمال خود و مخاطب خود استفاده کند بیشتر شعرهای او هجو است و از همین هجویات می‌شود ب خوبی ب شخصیت نامتعادل او پی برد عارف نامه و زهره و منوچهر از شعرهای بلند و معروف شناخته شده ی او می‌باشد ايرج وقتی شعر می‌گوید انگار دارد صحبت عادی می‌کند ک این صحبت ها تبدیل ب شعر می‌شود گویی او در سرودن شعر نیاز ب هیچ اصول و فنونی ندارد و گویی دنبال هیچ کلمه ای هم نمی‌گردد و شعر هم نمی‌گوید او صحبت می‌کند و صحبت هایش تبدیل ب شعر میشود ک همین نشان دهنده ی استعداد بالای او در شعر دارد ايرج یکی از اشخاصی است ک با آثار خود ثابت کرده استعداد ب تنهایی برای ب کمال رساندن یک هنر کافی نیست بلکه استعداد باید در کنار یک شخصیت با ثبات با افکاری مثبت قرار بگیرد تا خلق شاهکار و حماسه ی هنری کند او درباره وقایع کربلا هم یک شعر نامناسب دارد و یک شعر بسیار عالی ک اگر اشتباه نکنم علامه‌ ی طباطبایی یا شخصیت دیگری از علمای بزرگ گفته است ک حاضر است تمام‌ ثواب تفسیر خود را ک حاصل یک عمر بوده بدهد و ثواب این شعر ايرج را برای خود کند رسم است هر ک داغ جوان دید ، دوستان رافت برند حالت آن داغ دیده را یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا وان یک ز دیده پاک کند اشک دیده را آن دیگری بر او بفشاند گلاب و شهد تا تقویت کند دل محنت کشیده را یک جمع دعوتش ب گل و بوستان کنند تا برکنندش از دل ، خار خلیده را جمعی دگر برای تسلای او دهند شرح سیاه کاری چرخ خمیده را آیا ک داد تسلیت خاطر حسین چون دید نعش اکبر در خون تپیده را آیا ک غمگساری و اندوه بری نمود لیلای داغ دیده ی محنت رسیده را بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد آتش زدند لانه ی مرغ پریده را 😭😭 یکی از بزرگترین غم های کربلا ک دل آدم را کباب می‌کند همین است ک هیچ کس نبود تا در غم و اندوه و مصيبت حسین شریک شود و او را تسلی دهد همه از غم و اندوه و ظلمی ک ب حسین شد در حال هلهله و شادی بودند این غم ب تنهایی غمی خارج از تحمل و جانسوز است 😭😭😭 @FORSAT_HOZOR