🔴 وقتی رئیسجمهور، گلام باشد!
«من میدونم کارمون تمومه… نجات پیدا نمیکنیم… همهمون کشته میشیم!» 😃
🔹یادتان هست گلام (Glum) در کارتون سفرهای گالیور را؟ همان مرد کوتولهی همیشه شاکی، با چشمهای نیمهبسته و صدایی که حتی وقتی آفتاب میتابید هم بوی باران سیاه میداد. شخصیت منفیباف و مأیوس که پیش از هر اقدامی، طومار شکست را مینوشت!
🔸حالا تصور کنید همین کاراکتر، با همان جهانبینی «همه چیز خراب است و بدتر هم میشود»، ناگهان از دنیای کارتونی خارج شود و بر صندلیهای مهم سیاست و مدیریت کشور بنشیند. نتیجه؟
🔹قبل از شروع هر پروژه بگوید: «نمیشود»، وسط کار ناله کند: «نمیتوانیم»، و آخر سر نتیجه بگیرد: «بهتر است همینجا رها کنیم تا بیشتر ضرر نکنیم!»
🔸این نسخه سیاسی کت و شلواری گلام، به جای پیدا کردن راهحل، مدام صورتمسئله را پاک میکند. وقتی کشور به تصمیمگیری جسورانه نیاز دارد، او میایستد پشت تریبون و با ژست دلسوزانه اما لحن فاتحهخوان، به مردم میگوید که «امکانات نداریم، شرایط سخت است، جهان علیه ماست، پس توقع نداشته باشید کاری از ما ساخته باشد.»
🔹در چنین فضای مدیریتی، یأس و انفعال مسری میشود. مدیران میانی از رئیس خود الگوبرداری میکنند، کارمندان انگیزهشان را از دست میدهند، فرصتها یکی یکی میسوزند و بحرانها بدون درمان مزمن میشوند. درست مثل گلام که اگر فرمانده قایق نجات بود، قبل از رسیدن به ساحل میگفت: «بیخود دست و پا نزنید… غرق شدیم رفت.»
🔸اگر گلام کارتونی فقط یک گروه کوچک را کلافه میکرد، گلام سیاسی میتواند یک ملت را از حرکت بازدارد.
✍داود مدرسی یان
@FORSAT_HOZOR