🔹مناظره زیبای مست و هشیار 🔸اثر زنده یاد پروین اعتصامی محتسب، مستی به ره دیدو گربانش گرفت مست گفت: ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان می روی گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست گفت: می بایدتو را تا خانه قاضی برم گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه شب بیدار نیست گفت: نزدیگ است والی را سرای، آنجا شویم گفت: والی از کجا در خانه خمار نیست؟ گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب گفت: مسجد. خوابگاه مردم بد کار نیست گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست گفت: از بهر غرامت، جامه ات بیرون کنم گفت: پوسیده ست، جز نقشی ز پود و تار نیست گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت: در سر عقل باید ، بی کلاهی عار نیست گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی گفت: ای بیهوده گو، حرف کم و بسیار نیست گفت: باید حد زنند هشیار مردم، مست را گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست 👈:محتسب:ماموری که کار او نظارت بر اجرای احکام بود 👈:ره هموار نیست کنایه از جامعه خراب است @TAMASHAGAHE