فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
هوالعزیز💖 🌼
#روایت_شبانگاهی
💝
#مهربانی_تزئین_لحظهها
💰
#تحویلدار
بانکی تعریف میکرد روزی ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ یک ﻗﺒﺾ آﻭرد تا ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کنه . ﮔﻔﺘﻢ : ﻭقت ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ ﮔﻔﺖ : میدﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ کی ام؟ ﺑﺎﺑﺎم رو هم ﺑﯿﺎﺭمم همین و ﻣﯿﮕﯽ؟ ﮔﻔﺘﻢ : فرقی نمی کنـد ﺳﺎیت رو ﺑﺴﺘﯿـﻢ
#ﭘﺴﺮ
ﺟﺎﻥ رفت و ﺑﺎﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎسهای کهنه ﻭ ﭼﻬـﺮﻩ ﺭنج دیدﻩ ای داشت ، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ 🙂ﺑﻠﻨﺪ ﺷـﺪﻡ ﻭ با ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺤﻮیلش ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮلـش رو ﮔـﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺸﻢ ﺗﻪ قبض رو ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ و ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ داخل ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ
#ﺻﺒﺢ
ثبت ﮐﻨﻢ. 👦 ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾـﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻧﻤﯿﺘـﻮﻧﯽ ﺑﻬﺶ بگی نه! ﺑﻌﺪﺵ هم ﺧﻨﺪﯾﺪ و رفت ... 🧔ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭘﺴﺮک ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ الان ﻣﯿﺎﻡ. ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ: 👌 ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ بخاطر ﺍین که ﺟﻠﻮﯼ بچهام ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ . چقدر راحت میشه
#دنیا
رو به جای بهتر برای دیگران تبدیل کرد☺️
http://eitaa.com/joinchat/3628924949C92dd254142
#گروه_انقلابیها
در ایتا
https://t.me/FORSATE_HOZOR
گروه فرصت حضور در تلگرام
@JAVALDUOZ
https://sapp.ir/javaIduoz
http://eitaa.com/joinchat/1133772803C5bdd2e8142