شبکه نفوذ (۱۲) انحراف عملیاتی (پشت دیوارهای ارض مقدس) اکنون بنی‌اسرائیل آماده حرکت به سوی هدف هستند. هدف اولیه، دستیابی به سرزمین مقدس(قدس) است. حضرت آنها را حرکت داد و در منطقه‌ای، روبروی اورشلیم در اردن فعلی، شرق بحر­المیت مستقر کرد و نیروهای اطلاعات عملیات خود را فرستاد تا منطقه را شناسایی کنند و (بنا به تدبیر فرماندهی و حفظ اسرار جنگ و حیطه‌بندی) به آنها هشدار داد که آنچه جمع‌آوری کردید، جز من در اختیار کسی قرار ندهید(الطبرسی، مجمع البیان، 3، 308). متوسط قامت افرادی که در سرزمین مقدس مستقر بودند، از متوسط قامت آنان (قوم بنی‌اسرائیل) که از مصر آمده بودند، بلندتر بود و چون در جنگ شمشیر و نیزه، بلندی قامت یک امتیاز است، نیروهای شناسایی به هراس افتادند. آنها که از تنومندیِ نیرویِ سپاه مقابل ترسیده بودند، پیش از اینکه اطلاعات را (مطابق تدبیر فرمانده) به فرمانده خود بدهند، آن را به رده‌ها دادند و این خبر بین مردم پخش شد و جمیع  بنی‌اسرائیل به موسی و هارون اعتراض کردند که کاش در مصر می­مردیم، چرا خداوند ما را به این زمین آورد و... . بدین ترتیب موسی(ع) با سپاهی نااُمید از عملیات روبرو شد (الطبرسی، 308، 3). فرماندهان از روی ترس نیروها را به گونه‌ای آرایش دادند که فشار عملیات روانی به موسی و هارون موجب لغو عملیات شود. بنابراین شروع به بزرگ­نمایی کردند. کارآزمودگی این قوم در بزرگ­نمایی و عملیات روانی بر ضد نیروهای مقابل، در این تجربه کاملاً متبلور بود. موسی(ع) آنها را فراخواند و فرمود: «یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِین» «ای قوم من! به زمین مقدسی که خدا برایتان مقرر کرده است، داخل شوید و باز پس نگردید که زیان­دیده باز می­گردید‏» (مائده، 21). لیکن قوم بنی‌اسرائیل به دلیل ولایت‌پذیر نبودن از اطاعت فرمانده خود سر باز زدند و پیروی نکرده، از ورود به شهر خودداری ورزیدند.