فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
حال و روز وزارت نفت را در این حکایت قدیمی بخوانید : ▪️محمد شاه قاجار، صدراعظمی به اسم حاج میرزا آقاسی داشت گاهی اوقات به دیدن چاه کن‌ها می‌رفت و بر کارشان نظارت می کرد ! ▪️در یکی از روزهای گرم تابستان، حاج میرزاآقاسی برای بازدید از چاهی به بیابان می‌رود تا اوضاع آن را از نظر حجم و عمق بررسی کند. هنگامی که به آن قنات می‌رسد با مقنی سلام و احوال پرسی می‌کند و از او می‌خواهد شرحی مختصری از مقدار آب این چاه به او بدهد. مقنی به حاج میرزا آقاسی می‌گوید ما تلاش زیادی برای رسیدن به آب انجام دادیم، اما متاسفانه هنوز به آب دست پیدا نکردیم و اگر راستش را بخواهید امیدی به این چاه نداریم. میرزا آقاسی به مقنی لبخندی می‌زند و به او می‌گوید که ناامید نشوید و به تلاشتان ادامه دهید. سپس از چاه ‌کن خداحافظی کرد و به شهر بارگشت. ▪️مدتی از دیدار میرزا آقاسی گذشت و او مجددا به بیابان رفت تا از نزدیک نظاره‌گر پیشرفت و تلاش مقنی باشد. زمانی که نزدیک آن چاه شد از مقنی سوال کرد که آیا به آب دست پیدا کردید؟ مقنی پاسخ داد، قبلا هم توضیح دادم که حفر این چاه بی‌فایده است و من مطمئنم از این چاه به آب دست پیدا نخواهیم کرد. میرزاآقاسی که سخنان مقنی را شنید سکوت کرد و به خانه برگشت. ▪️چند روزی گذشت و برای سومین بار به بیابان رفت و هنگامی که مقنی را دید از او پرسید که اوضاع چاه در چه حال است؟ چاه‌کن پاسخ داد، قربان چرا شما نمی‌خواهید قبول کنید که کندن این چاه بی‌فایده است و ما فقط وقتمان را هدر می‌دهیم. میرزا حاج آقا میرزا از صحبت‌های مرد مقنی بسیار عصبانی شد و با صدای بلند گفت: ▪️ای نادان؛ تو چکار به این داری که این چاه برای ما آب دارد یا نه؟! اگر برای من آب ندارد برای تو نان که دارد! حالا وزارت نفت اگر برای مردم نفعی ندارد برای نمایندگان مجلس و نو چشمی های دولت نفع دارد ! 🆔 @FORSATE_HOZOR ➡️ http://eitaa.com/joinchat/498401312C566f53e382