💝 (خاطرات همسر مبلغان بین‌المللی) 🤝 دیدار همسفران ⏰ ساعتی پس از رسیدن به کیباها کسی رافرستادند برای مجلیس دعوت کند. هندی های اینجا روضه را مجلیس می نامند. 🔚 انبوهی از مسائلی که باید به آنها رسیدگی می کردم درفکرم رژه رفتند تا خودم را آماده پاسخ منفی کنم که فرستاده گفت خواستند که حتما بیایید و ساعتی را باآنهاباشید؛پس به ناچار و به ادب پاسخم را مثبت کردم. ✔️ راهی مجلیس شدیم ،لحظاتی بعد از ورود ما روضه پایان یافت و نیاز، آغاز شد؛ هندی های اینجا برای سفره اطعام و یا عبارتی نذری ما لفظ نیاز، را به کار می برند. سفره گسترده شد و همگی مشغول تناول شدند. 🥄اما ما من و دخترم منتظر قاشق بودیم. صحنه غذا خوردن عده ای بادست برای ما غیر معمول است و شاید ناخوشایند باشد ؛ 🍽 چرا که در فرهنگ ایرانی ،قاشق و چنگال را زودتر از غذا به سفره می آورند. برای دخترم این فضا ناخوشایند بود. من سالها پیش حس امروز دخترم را تجربه کرده بودم. 🌮 ناباورانه مهمانان اروپایی خانه ام با دست غذا خوردند .😳 بعد آن بارها این صحنه را دیده بودم و برایم آشنابود. 🗣 من و دخترم به فارسی گپ می زدیم و آنها با یکدیگر به اردو. 🎯 برای یافتن قاشق راهی آشپزخانه شدم و درنهایت قاشق یکبار مصرف پیدا کردم. وقتی که ما غذا خوردن را با قاشق آغاز کردیم ،نگاه ها به سمت ما آمد و گپ و گفت ها به انگلیسی تغییر کرد. ✍ ادامه در پست بعدی... @htoroghi66 🌍 موسسه بین المللی فطرت 🆔 @Fitra_Institute