#روایت_نصر
دانشجوی پزشکی است. مینشینم کنارش و از بافتنیهایش برایم میگوید. دخترها معمولا این هنرها را از مادرشان یاد میگیرند. لبخند از لبش نمیافتد. نگاه میکند توی چشمهایم: باعشق میبافمشون، خیلی دوسشون دارم.
از شنل بافتنی روی میز خوشم میآید، دستی میکشم روی بافتهای زیبای شنل. با لبخند مداومش میگوید: این کارِ مامانمه برای هر رجش یه صلوات فرستاده و بافته.
و باز هم من به این فکر میکنم که این خانم دکترِ جوان، اینجا بودنش و این چنین دل به دلِ مقاومت دادنش را هم از مادرش یاد گرفته.
🔸قرارگاه مردمی نصر
https://eitaa.com/joinchat/3905159249C1a13d7f233#رزمایش_همدلی_نصر#بازارچهٔنصر#روایت_جهاد_بانوان#مادَرانـہ_تـَر#الگوی_سوم#بانوان_جبهه_فرهنگی_انقلاب@madaranetar 👈کانال مادَرانـہ تـَر