یک نکته از صحبت‌های رهبر انقلاب که از اون به سادگی رد شد مسئله گوش‌زد کردن به مقامات سوری در باب تحرکات دشمن بود: دستگاه اطلاعاتی ما از چند ماه قبل گزارش‌های هشداردهنده‌ای را به مسئولین سوریه منتقل کرده بود، من نمی‌دانم البته آیا این دست آن مقامات بالا رسیده بود یا نه همان وسط‌ها گم‌ و گور شده بود. ولی مسئولین اطلاعاتی ما به اینها گفته بودند از شهریور، مهر، آبان، پشت سر هم گزارش داده بودند. یک مسئله، پی بردن ایران به این تحرکات مشکوک بوده است؛ آیا پی بردن به تنهایی کافی است؟ قطعا خیر؛ باید جامعه هدف را هوشیار کرد؛ اما سوال اصلی اینجاست، برای هوشیار کردن جامعه هدف تنها ارسال گزارش کافی است؟! باز هم قطعا خیر؛ سوریه یک کشور دست چندم نبود که تنها با ارسال موارد منتظر ماند تا گزارشات هشدار آمیز شما به دست مقامات تصمیم‌ساز او برسد. سوال اینجاست که در مسئله "سوریه" کدام دستگاه و ارگان مسئول بیدار نگه‌داشتن مسئولین آن بوده است!؟ چرا رهبری بعد از گذشت چند ماه؛ باید در یک سخنرانی عمومی بگوید: نمیدانم هشدارها به دست مقامات بالا رسید یا خیر! چنین هشدارهایی که از جنس خطر از دست رفتن یکی از استراتژیک‌ترین برگ‌های منطقه‌ای جبهه مقاومت بوده است؛ باید یک روند عادی را طی کند؟ عقل سلیم هرگز چنین مسئله‌ای را باور نخواهد کرد. اینجا کم‌کاری صورت گرفته است؛ کم‌کاری از جنس عادی نگاه کردن به مسئله. این کم کاری یا از روی غفلت بوده یا حلقه‌ای عمدا گزارشات را دنبال نکرده‌اند! مسئله اصلی سوریه یک درس عبرت است؛ برای تمام مسئولین؛ من نمی‌گویم رازهای مگو را باید برای جامعه بازگو میکردید؛ اما شما باید جامعه را آگاه میکردید. اگر زندگی مردم ایران با مقاومت گره خورده است؛ و هرگونه فعل و انفعال در کشورهای مقاومت باعث تاثیر مستقیم بر زندگی مردم ایران نیز می‌شود؛ شما باید مسئله رسانه و امر رسانه را در اولویت خود قرار دهید. این آشفتگی که در لبنان به وجود آمد؛ آنچه در سوریه رخ داد؛ و به طبع آن آنچه در عراق و یمن جبرا به جود خواهد آمد؛ این را می‌طلبد که یک روح جدید رسانه در کالبد واحد‌های فرهنگی و روابط عمومی دستگاه‌های درگیر دمیده شود. قطعا و یقینا با این دست فرمان حتی فرزندان و خانواده خود را نمی‌توانید توجیه کنید؛ چه رسد به جامعه! مسئله و سوال بعدی در باب سپاه قدس است؛ آیا ما تنها باید منتظر حرکات نظامی از این نیرو باشیم یا به طبع ماموریت‌های مهم و خطیر آن؛ مسئله گام‌های نظام سازی در کشورهای هدف نیز از این نیرو انتظار می‌رود؟ به بیان دیگر از بعد از اعلام پایان خلافت داعش توسط حاج قاسم تا امروز؛ گام‌های نظام‌سازی در سوریه چگونه طی شده است؟ می‌دانم زمین سوریه یک زمین تک‌بازی نبوده است؛ اما به گفته کارشناسان از دهه ۹۰ که با تقدیم ۶ هزار شهید جبهه مقاومت خطر داعش از منطقه رفع شده بود و وجهه ایران در سوریه و برخی کشورهای منطقه یک وجهه قهرمانانه بود؛ به اینجا رسیدید که یک کشور ظرف چند روز به دست نئوداعشیون بیوفتد! این مسیر از دست رفتن چنین وجهه‌ای بسیار حاوی هشدار است که ما چه کار باید انجام می‌دادیم که نتوانستیم. ما چگونه باید قدرت نرم مقاومت در منطقه را با تقویت کشورهای منطقه افزایش می‌دادیم که ندادیم. می‌دانم زمین بازی در کشورها بازیگران بسیار متعددی دارد؛ اما نگاه به این مسئله بسیار امر ضروری و مهمی است. و صد البته سوالم همچنان باقی است: آیا هشدار به سوریه تنها با ارسال نامه کفایت امرش صادر شده بود یا پیگری شده بود!؟ اگر پیگیری شده بود چرا به رهبری چیزی منتقل نشده است!؟ اگر پیگیری نشده بود چرا چنین مسئله مهمی تنها با ارسال نامه کفایت امرش صادر شده بود!!! پوریا فاضل 🔻تلگرام و اینستاگرام حاضر جواب🔻 @Haazer_javab1 Eitaa: @haazer_javaab