#رشتو
دستیار دکتر جراح بودم
روزی دکتر گفت:
امروز، شما عمل کنید و من نظارت.
پیرمردی به خاطر عفونت، پایش باید قطع میشد.
به مچ پا اشاره کردم و گفتم: …
… از اینجا قطع کنم؟
دکتر: برو بالاتر
به بالای مچ اشاره کردم
دکتر: برو بالاتر
به بالای زانو اشاره کردم
دکتر: برو بالاتر
به بالای ران که رسیدم، دکتر گفت: …
… از اینجا قطع کن!
از لحن و عبارت «برو بالاتر» خیلی بدم آمد
خاطره بدی را برایم تداعی میکرد
در زمان اشغال ایران توسط متفقین، قحطی شده بود و گندم، نایاب.
شبی پدرم دستم را گرفت…
… تا از همسایه که دلال گندم و جو بود، کمی گندم بخریم و از گرسنگی نمیریم.
پدرم هر قیمتی پیشنهاد میداد، دلال میگفت:
«برو بالاتر، برو بالاتر!»
بعد از به هوش آمد پیرمرد…
… به دیدنش که رفتم و از حال و احوالش پرسیدم، فهمیدم همان دلال گندم و جو بود!
خاطره دکتر مرتضی عبدالوهابی استاد آناتومی دانشگاه تهران
اثر وضعی اعمال، این جوریه
#انفاق
محمدمهدیمصلحی🇮🇷
🔻تلگرام و اینستاگرام حاضر جواب🔻
@Haazer_javab1
Eitaa:
@haazer_javaab