فرایند کشف نفت عراق و سلطه انگلیس بر آن
در غرب ایران کشور عراق به عنوان یکی از همسایههای مهم ایران، که دارای مرزهای طولانی خاکی و آبی با کشورمان است، بازیگری مهم در عرصه بینالمللی و بهویژه منطقهای در تقریبا کمتر از یک سده از عمر خود بوده است. این کشور، که مساحت تقریبیاش یکچهارم ایران است، در رده پنجاهوهشتمین کشور دنیا از حیث مساحت قرار دارد و دارای یکی از بزرگترین منابع و ذخایر نفتی در جهان است. بر طبق آخرین برآوردها، میزان ذخایر نفتی این کشور چیزی نزدیک به 144 میلیارد بشکه است. اهمیت عراق وقتی درک میشود که بدانیم این کشور بعد از عربستان و ایران، سومین کشور در منطقه خاورمیانه دارای بیشترین منابع و ذخایر هیدروکربنی است. این پتانسیل بهویژه با توجه به نیاز امروز جهان به انرژی، عراق را بیش از پیش در کانون توجه قرار میدهد.
نفت برای عراق آنقدر اهمیت دارد که بخشی از تاریخ این کشور به این طلای سیاه گره خورده است. در واقع جای پای استعمار انگلستان در این کشور برای اولین بار به بهانه نفت است که مشاهده میشود. بر این اساس، در ادامه تلاش شده است تأثیر متغیر و عامل نفت در تاریخ این کشور راهبردی در منطقه خلیج فارس بررسی و نقش استعمارگری قدرتی بزرگ همچون انگلستان در آن روشن شود.
شاید اگر بخواهیم درباره سرآغاز کشف نفت در عراق سخن بگوییم باید به توافقی اشاره کنیم که میان انگلستان و آلمان برای همکاری در مورد استخراج نفت کمی پیش از جنگ جهانی اول بسته شد. در حقیقت پیش از شروع جنگ جهانی اول با توافق انگلستان و آلمان، شرکتهای نفتی این دو کشور در مناطقی از امپراتوری عثمانی بهویژه مناطق ترکنشین شروع به فعالیت در حوزه نفت کردند، اما جنگ جهانی اول وضعیت را کاملا دگرگون کرد و دو کشور رو در روی هم قرار گرفتند.
در بحبوحه جنگ جهانی اول و درحالیکه متفقین در اقصی نقاط جهان با دول محور در حال نبرد بودند فرانسه و انگلستان بر سر نحوه تقسیم متصرفات پس از جنگ با هم به توافق رسیدند. این توافق که به توافق سایکس ـ پیکو مشهور است و میان وزرای خارجه دو کشور امضا شد به صورت مستقیم به نحوه تقسیم امپراتوری عثمانی میان طرفین اشاره دارد. در این میان یکی از مسائلی که از اهمیت بسیاری برخوردار بود و دو طرف به آن توجه خاصی نشان دادند نحوه تقسیم طلای سیاه در محدوده امپراتوری عثمانی میان طرفین بود. ابتدا توافق شد که نفت عراق و محیط پیرامونی آن برای مدتی میان طرفین تقسیم شود و با توجه به الزامات جنگ، هر دو از این خوان نعمت بهرهمند شوند.
بااین حال انگلستان تاب نیاورد و در سال 1918م بود که وزیرخارجه وقت انگلستان، یعنی آرتور بالفور، بهصراحت درباره آن موضعگیری کرد. وی در جمع نخستوزیران کشورهایی که جزء بریتانیای کبیر بهشمار میآمدند بهصراحت به نقش نفت اشاره و اعلام کرد که انگلستان، یعنی قلب تپنده بریتانیا، باید در امور عراق جایگاه محوری داشته باشد و از نفت آن به عنوان مهمترین منبع راهبردی در جهان حداکثر استفاده را بکند. بدینترتیب بهانه لشکرکشی به عراق برای رهبران بریتانیا فراهم شد. در حقیقت بهرغم تکذیب و انکار لرد کرزن که میگوید نفت دلیلی برای حمله انگلستان به عراق در جنگ جهانی اول نبوده است، شواهد و قرائن حاکی از آن است که نفت عامل مهمی در لشکرکشی انگلستان به عراق در این دوره است. به تعبیری منافع انگلستان در جنگ جهانی اول و نیاز ماشین جنگی این کشور به نفت سبب شد در سال 1918م و در بحبوحه اولین جنگ بزرگ جهانی، دولت انگلستان به موصل لشکر کشد و کنترل مناطق نفتخیز شمالی عراق را بهدست گیرد. بدین ترتیب انگلستان با کنار گذاشتن فرانسه و نادیده گرفتن این کشور روی به تصرف عراق آورد، در این کشور پایگاه نظامی ایجاد کرد و در نهایت اداره امور این کشور را بهدست گرفت.
در این میان، شواهد، اسناد و مدارک متعددی وجود دارد که این گزاره را تصدیق میکند؛ برای مثال میتوان به نامهای اشاره کرد که وزیر جنگ کابینه انگلستان، یعنی سر مونیکا هنکی، در مراحل نهایی جنگ به وزیر امور خارجه این کشور، یعنی آرتور بالفور، نوشت و در آن بهصراحت به اهمیت نفت در پیروزیهای انگلستان در مدت جنگ اشاره کرد. وی همچنین گفت که حفظ شریان نفت عراق در ردیف اهداف دست اول دولت انگلستان قرار خواهد گرفت. او تأکید کرد که نفت عراق و مناطق پیرامونی آن اهمیت بسیاری برای انگلستان بعد از جنگ دارد. به عبارت صریحتر لندن که قصد داشت خرابیهای ناشی از جنگ جهانی اول را سامان دهد و کشورش را در مسیر توسعه دوباره به پیش راند، به عنوان پیروز جنگ نیاز مبرمی به نفت عراق و مناطق اطراف آن داشت.
منبع:
پژوهشکده تاریخ معاصر
https://www.iichs.ir/fa/article/24304/