🔰 از کرملین تا نجف؛ عمری در خدمت عقل و انقلاب 1⃣ یکم در دی سال ۶۷ وقتی انقلاب نوپای اسلامی ایران هنوز درگیر جنگ با جهان خواران عالم بود، آیت الله جوادی آملی به نمایندگی از حضرت امام خمینی (ره) حامل پیام مهمی برای رهبر یکی از دو قطب قدرت جهان شد. این پیام، صرفاً یک پیام عادی برای برقراری روابط دیپلماتیک نبود؛ بلکه اندیشه‌ای حیات‌بخش بود که می‌خواست بر پیکر بی‌جان جامعه‌ی کمونیست وارد شده و روحی تازه در آن بدمد و مسیری جدید در برابر بشریتی بگشاید که محصور در مسیر لیبرالیسم و مارکسیسم بود و مفری از آن نداشت. شاید آن روز گورباچوف منتظر بود پیام سر خم کردن ایران را بشنود و درخواستی برای اتحاد با بلوک شرق یا لااقل درخواست همکاری‌ های بین دو کشور را در مقابل دیدگان خود مشاهده کند، اما با ندایی عقلانی روبرو شد که فطرت او را هدف گرفته بود و وعده فروپاشی کمونیسم را به او می داد. انتخاب آیت‌الله جوادی آملی(حفظه الله) به عنوان سفیر انقلاب از سوی امام خمینی (ره)، گواه ظرفیت بی‌نظیر ایشان برای حمل این رسالت الهی بود. 2⃣ دوم سال ۱۳۷۹ است و آیت الله جوادی آملی باز هم عزم سفر کرده اند. بار دیگر پیام آور توحید ناب محمدی شده اند و این بار حامل پیام حضرت آیت الله خامنه ای به اجلاس هزاره ادیان شدند. پس از این سفر، سربلند و دست پر به محضر امام امت میرسند و اینگونه گزارش این مجاهدت را عرضه میکنند: «هیأت‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ به‌ سبب‌ این‌ که‌ دیدگاههای‌ اسلام‌ را در مورد مسایل‌ مختلف‌ از زبان‌ قرآن‌، نهج‌البلاغه‌ و صحیفه‌ سجادیه‌ بیان‌ کرد و حضور قوی‌ در نشستها و کمیسیونها داشت‌، بسیار مورد توجه‌ قرار گرفت‌ به گونه‌ای‌ که‌ مراجعه‌ برای‌ دیدار و گفت‌وگو با هیأت‌ ایران‌ و آگاهی‌ از نظرات‌ اسلام‌ بسیار زیاد بود.» حضرت آقا نیز از این حضور فخیم و قوی قدردانی می کنند و از ایشان تقدیر میکنند. 3⃣ سوم سال‌ها گذشت... بعد از سفر های متعدد ایتالیا، انگلستان، آلمان، اتریش، سوییس، فرانسه و .... در بهار سال ۱۴۰۴، سفیر انقلاب بار دیگر عزم سفر کرد؛ این‌بار نه به دارالکفر، بلکه به دارالسلام و حرم مطهر مولا امیرالمؤمنین علی (ع)، تا حاصل عمر گرانبار خویش را تقدیم آن وجود شریف کند. او حالا دیگر پیرمردی است با عمری سرشار از علم و تجربه و درد اسلام و مسلمین. آسیب ها را خوب میفهمد و از فرسنگ ها دورتر انحراف را تشخیص میدهد. حالا دیگر مخاطب او جامعه ی کافر نیست، بلکه شهری است که روزگاری مرکز تشیع و پرچم دار آن بوده است، لکن اکنون با همه قوت ها دچار نکاتی شده که او را از عَلَمداری اسلام در جهان عقب انداخته و به انفعال کشانده است. پیر فرزانه‌ی ما که در این راه استخوان خرد کرده اند برای نجف «قرآن» به سوغات می برند و در دل نجف ندای دعوت به «عقل» سر می دهند و این ها را خلاء اصلی نجف معرفی می کنند و در نهایت نیز با سلامی به روح پر فتوح امام خمینی(ره) که به ما حیات دوباره بخشید و سلامی به رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) که به تعبیر آیت الله جوادی(حفظه الله) «نائب امام زمان (عج) هستند»، بارگران مسئولیت خویش را به مقصد می‌رسانند. پی‌نوشت 1. انقلاب ما به چنین سفرها و سفیرانی نیاز دارد. این اقدام ارزشمند باید بارها و بارها توسط علمای عظیم الشان تکرار شود و پیام حیات بخش اسلام به سراسر جهان رسانده شود. 2. متأسفانه، از این سفر تاریخی و اقدام والای علامه جوادی آملی (حفظه‌الله) در داخل کشور به نحو شایسته استقبال صورت نگرفت. این درد جای بررسی دارد که چرا با سرمایه هایمان اینگونه برخورد میکنیم. البته بی‌تردید دست‌هایی نیز مشغول کارند تا چنین اقداماتی در سکوت باقی مانده و دیده نشود. ✍ محمد حسن زاده 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈