فضه آنجا بود اما لحظه‌ی ذبح حسین مادرش فریاد می‌زد یا امیرالمومنین! این حسین توست: زیر نیزه‌ی تیز سنان این حسین توست: زیر چکمه‌ی شمر لعین این حسین توست: خلقی می‌کِشندش آن‌چنان این حسین توست: جمعی می‌کُشندش این‌چنین این حسین توست: عریان روی خاک افتاده‌ است این حسین توست: رأسش را به روی نی ببین