چه عرفانای(خداهایی)مضحک و مسخره‌ای تو دنیا وجود داره. خدایی که بنده شده و ما شدیم خداش! خداهایی که تو متن جامعه و زندگی‌مون جایی ندارن و گوشهٔ محراب نشستن که بریم بپرستیمشون. خداهایی که تمام خواسته‌هامونو بدون داشتن حکمتی قراره بهمون بدن. عرفانایی که خودپرستی و انانیت تمامِ کارشونه. اعتمادبه‌نفس‌هایی که ذره‌ای اعتقاد به حق ندارن. جمع کنید این مسخره‌بازی‌های غربی رو. کدوم اندیشهٔ غربی بهتر از پیامبر صلوات الله علیه تونسته آزادی بیاره؟! کدومشون بهتر از پیامبر صلوات الله علیه تونستن عشق‌بازی با خدا رو به ما یاد بدن؟! کدوم‌یکی از (مثلاً) اندیشمندهای سکولار غربی تونستن بهتر از اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین نسخهٔ شفابخش روح برا ما بپیچن؟! جمع کنید این کتاب‌های مسخرهٔ خداپرستیِ غربی رو. خدایی که فقط تو مسجد بشه یادش کرد بتی بیش نیست. خدا باید تو قامت وجود من باشه. خدا باید تو تمام حرکات و سکنات زندگی من حضور داشته باشه.