– به گمان من، در دلهایشان، حذف خدا کردند که به صبوری رضا دادهاند. اگر خدا را، با خلوص، در قلبهایشان داشتند، و در دستهایشان، و در روحشان، یقین برمیخاستند و تبر برمیداشتند.
– شاید درست بگویی؛ اما خدا داشتن، راهبر خداشناس میخواهد. خدا را در خلوت داشتن، فرق میکند با خدا را در کوچهها و خیابانها داشتن، در بازار و بر سر منبرها، در برابر شمشیر و تپانچه... بسیاری از مردم، شاید که خدا را داشته باشند، اما خدای در خلوت را، در اتاقهای دربسته را، خدایی را که فقط برای خودشان خداست نه برای همه همسایهها و همشهریها... خدای جماعت را در جماعت باید داشت، و جماعتْ، امام جماعت میخواهد...
📚سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد؛ جلد دوم: در میانهی میدان
✍ نادر ابراهیمی
#قطره
#طعم_شیرین_خدا
#امام_شناسی