کتاب حالا وارد طرز فکر بی حد و مرز میشه:
اینجا یه مثالی زده که خیلی دوسش دارم :
«به فیل جوانی فکر کنید که به چوبی در زمین بسته شده است.فیل در کودکی به اندازه ای قوی نیست که بتواند چوب را از زمین بِکَنَد،بنابراین سرانجام تلاشش را متوقف میکند.زیرا میآموزد تلاش بیفایده است.فیل با رشد کردن،قدرت و نیرویی به دست میآورد که از آنچه برای درآوردن چوب لازم است بیشتر است. اما به دلیل آنچه از کودکی آموخته است به وسیله طناب و یک فلز شلوول به آن وصل میماند.در روانشناسی این را درماندگی مینامند.»