رفاقت و دوستی در مجازی به مانند عکسِ رخِ مهتابی‌ست که بر صفحهٔ زلال دل می‌نشیند.یا بقول شاعر«مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست». کاری ندارم که شاعر مقصودش عرفانی بوده و تعلقات دنیایی منظورش نبوده اما عجب گفته این شاعر ما! در آن ابتداها دو یار مجازی گزیدیم ولی اکنون یارهای مجازی دورمان کرده‌اند و فاصله و فراق یاران،دلتنگیِ عجیبی در دلِ عظیم و چون اتوبان تهران کرجمان،ایجاد کرده.😂 (یاران زیادی می‌روند و می‌آیند..به این دلیل اتوبان تهران کرج نامیدیم دلِ خویش را) اما جدی دلتنگم..شاید در حضور تک تکتان هیچ سخن نداشته باشم ولیکن دوستتان دارم و امیدم اینست که روزی دوباره ببینمتان و خاطره‌سازی کنم باشما..غرق در گذشته و خاطرات شدن کاریست بس عجیب..بیایید در حال زندگی کنیم و خاطره‌ساز روزهای خوش یا ناخوش آیندمان باشیم! بشدت پراکنده و دور از هدف سخن میگویم ولی اصرارم بر سر این جمله‌ست که دوستتان دارم و بی‌قرارم برای شما رفقای جان. امید که روزی ببینمتان و در آغوشِ محبت بکشمتان..! آمین!