صفحه3⃣
مادر هم قبول کرد و بعد با دخترش به آشپزخونه رفتن تا برای افطاری مقداری شلهزرد و شیر برنج بپزن😋
سحر کوچولو تا زمان اذان مغرب، کمک مادرش کرد و اونا تونستن با کمک همدیگه سفره افطار رنگینی رو بچینن🍽
وقتی پدر از سر کار اومد موقع افطار بود. پدر و مادر و مادربزرگ نمازشون رو خوندن و دعا کردن🤲 و بعد همه روزه خودشون رو با گفتن بسمالله باز کردن☕️
اون شب سحر کوچولو برای اینکه بتونه قبل از صبح، خیلی زود از خواب بیدار بشه⭐️ پهلوی مادربزرگش و زودتر از همیشه خوابید😴
نزدیک سحر که شد ساعتی که مادربزرگ کوک کرده بود زنگ زد و همه از خواب بیدار شدن⏰
بعد پدر، سحر کوچولو رو آروم از خواب بیدار کرد و گفت:
دخترم… دخترم… سحر اومده! نمیخوای اونو ببینی😇
سحر کوچولو با شنیدن این جمله فوری از خواب بیدار شد😯
سحر کوچولو که خیلی خوشحال بود کنار پنجره رفت تا سحر رو بهتر ببینه. هنوز هوا تاریک بود و ستارهها توی آسمون بودن⭐️
بعد به آشپزخونه رفت و به مادرش گفت:
میشه مثل بزرگترا روزه بگیرم❓
مادرش گفت:
سحر جان! دخترا از سن نهسالگی باید روزه بگیرن و پسرا هم از ۱۵ سالگی، ولی چون دوست داری روزه بگیری به تو پیشنهاد میکنم که روزه کلهگنجشکی بگیری🐧
یعنی الآن با ما سحریات رو بخوری و تا وقت اذان ظهر روزه بگیری و آن موقع روزهات رو باز کنی🍯 چون تو هنوز کوچیکی و روزه کامل برات سخته😵💫
سحر کوچولو هم قبول کرد و به مادرش در آماده کردن سفره سحری کمک کرد🍽
وقتی سفره چیده شد همه باهم شروع به خوردن سحری کردن🥘
بعد از خوردن سحری دعا کردن، قرآن و نمازشون رو خوندن📿
سحر کوچولو که دیگه حسابی خوابش گرفته بود دوباره رفت تا بخوابه💤
سحر کوچولوی داستان ما که اولین روزهی زندگی خودش رو گرفته بود اونقدر خوشحال شده بود که در خواب میدید چادر نماز قشنگی سرش کرده و توی آسمون سحر مثل یک فرشته پرواز میکنه🪐 چون حالا او یک روزهدار بود❤️
💠پایان
گلای قشنگم شما هم میتونین روزه کله گنجشکی بگیرین☺️
یادتون باشه سر سفره سحر و افطار واسه همه دعا کنین🤲 بخصوص برای امام زمانمون که زودتر ظهور کنن و با اومدنشون دنیا پر از قشنگی بشه🌸
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#داستان
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯