دیشب یه سربند سبز بابام رو پیشونیم بست🍃 که روش نوشته بودند آقای من حسین است❤️ بابام منو با خودش به مجلس روضه بُرد🧔‍♂ خرما که دادن بهش با ذکر زیر لب خورد📿 تو روضه خوندن دیدم گریه می‌کردن همه😭 حسین حسین می‌گفتن با صدای زمزمه😢 بلند شدیم وایسادیم تا بزنیم به سینه✨ سینه‌زنی قشنگه ولی خیلی غمگینه😔 وقتی تموم شد عزا غذای نذری دادن🍵 از بس که خوشمزه بود همه غذا رو خوردن😋 از اون موقع تا حالا همش دارم می‌خونم🎤 حسین حسین حسین جان آقای مهربونم🥀 ╭┅───🏴—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🏴—————┅╯