┄━━•●❥-🌹﷽🌹-❥●•━━┄ امروز کوچولو ها گفتن: «مامان، ما قصر می سازیم، شما هم بیاین خونه ی ما مهمونی» از این کارها زیاد می کنند😅 از بین پتوها و پشتی ها انتخاب کردند و کارشون را شروع کردند. یکی از کوچولو ها گفت: «فرشمون پتوهای بچگی خودمون باشه😅» روی دیوارهای قصر هم عروسکای حیوونی گذاشتن برای، محافظت از قصر و پادشاه. گفتن روی مبل فقط باید پادشاه بشینه، و قرار شد نوبتی پادشاه باشن😍 البته هر دوشون‌‌ زیر هفت سال هستن و پادشاهان خونه اند😊 منم براشون دمنوش با قند قهوه ای بردم😋 پادشاه بزرگتر گفت: «چرا قند سفید نیاوردین‌‌ مامان؟!» گفتم: «چون پادشاه باید چیزهای خوب و سالم بخوره، تا همیشه قوی باشه و بتونه مواظب بقیه باشه😍» بعد دوست داشتن میوه بخورن، اصرار داشتن که همون موقع براشون بیارم. گفتم: «باشه ولی ممکنه، دل پادشاه درد بگیره🤢 و مجبور بشن، مدتی استراحت کنند و بقیه هم زیاد نمی تونند، بهشون‌‌ سر بزنند،😔 حوصلشون سر می ره☹️» و بالاخره قبول کردند و من ۴۵ دقیقه ی بعد از خوردن دمنوش براشون میوه بردم. و در این مدت با هم کمی بالشت بازی کردیم🙃 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━━•●❥-🌹❀🌹-❥●•━━━┄