🦁🍃🦁🍃🦁🍃
صفحه 4⃣
این کار رو کرد، هی این ور شد و اون ور شد، ولی خوابش نبرد.😔
به خاطر همین از جاش پا شد و رفت پیش دوستش ببر کوچولو🐯 و بهش گفت:
ـ سلام ببر کوچولو.✋
ـ سلام شیر کوچولو. 🤚اع! چی شده، چرا اینقدر چشات قرمز شده؟😱
ـ آخه من خیلی خوابم میاد، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری میکنم نمیتونم بخوابم، میتونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟😰
ـ بله، خب این کار، خیلی راحته. باید سرت رو بذاری روی بالش.
ـ من این کار رو کردم ولی خوابم نبرد.
ـ خب چشات رو بسته بودی؟👀
ـ بله بسته بودم.
ـ به خواب فکر کردی؟🤔
ـ بله، فقط به خواب فکر کردم و هی این ور شدم و اون ور شدم، ولی خوابم نبرد.
ـ آهان! حالا فهمیدم چرا خوابت نمیبره، آخه وقتی میخوای بخوابی، باید سرت رو بذاری روی بالش و چشات رو ببندی و به خواب فکر کنی و از جات تکون نخوری، اینطوری خیلی زود خوابت میبره. اگر هم از مامانت خواهش کنی که برات یه قصه و یه لالایی خوشگل بخونه، خیلی زودتر خوابت میبره.😍
ادامه⬇️⬇️
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯