صفحه1⃣ به نام خداوند بخشنده و مهربان✨ گلای قشنگ توی خونه سلام🖐 امیدوارم که حالتون خوبِ خوب باشه❤️ بریم سراغ قصه امشب⬇️ یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود توی یه جنگل قشنگ🌳 که پر بود از درختای رنگارنگ و حیوونای مختلف، زرافه‌ای🦒 زندگی می‌کرد. حیوونای جنگل همیشه زرافه رو بخاطر گردن بلند مسخره می‌کردن❌ وای وای وای وای، چه کار بدی بچه‌ها، شما هم بگین وای وای وای وای😳 روباها🦊 می‌گفتن: نگاه کن گردنش از شاخه‌های درختا هم بلندتره😆 خرسا🐻 می‌گفتن: چقدر لاغره، هیچ حیوونی به این لاغری نیست😄 سنجابا🐿 می‌گفتن: دست و پاش خیلی درازه😀 و با این حرفا زرافه رو از خودشون ناراحت می‌کردن😔 زرافه حیوان آروم و مهربونی بود. بدون اینکه به حرف‌های آنها جواب بده، توی جنگل برای خودش می‌رفت و از برگ‌های سبز و تازه درختا☘ که دست هیچ حیوونی به اونا نمی‌رسید، می‌خورد😋 یکی از روزهای قشنگ پاییزی🍂 وقتی زرافه مشغول غذا خوردن بود، ناگهان چشمش به پلنگ قوی هیکل افتاد👀 که آهسته آهسته داره وارد جنگل میشه😰 🔰ادامه ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯