🌥 پگاه‌نگار 🌥 «قانع شدن» در امور زندگی واقعا چقدر برای ما اهمیت دارد؟ ~~~~~~~~~~~~~~~~ نمونه‌ی یک: این تعداد قابل توجه از بانوانی که دارای گواهینامه‌ی رانندگی بوده و قطعا پیش از دریافت گواهینامه، در کلاس‌های آیین‌نامه‌ی رانندگی شرکت کرده و آزمون آن را با موفقیت پشت گذاشته‌اند، آیا مثلا نسبت به لزوم اینکه سرعت وسیله‌ی نقلیه در دور میدان نباید از ۳۰ کیلومتر بر ساعت بیشتر باشد، واقعا «اقناع» شده‌اند؟ یا فقط گوش کرده و پذیرفته‌اند؟ اگر اقناع شده‌اند، پس زحمت بکشند و استدلال کنند که چرا محدودیت سرعت در دور میدان به جای ۳۰، مثلا ۳۴ کیلومتر بر ساعت نیست؟ آیا تاکنون پیش آمده است که یکی از بانوان یا غیر بانوان نسبت به لزوم اقناع بانوان در خصوص این قانون دغدغه داشته و آن را ابراز کرده باشد؟ نمی‌دانم. آیا تاکنون پیش آمده است که کسی فریاد بزند که اول بانوان را در خصوص قانون مزبور اقناع کنید و سپس آنان را به اجرای این قانون ملزم نمایید و اگر تخلف کردند جریمه کنید؟ نمی‌دانم. نمونه‌ی دو: بانوانی که هر چند وقت یک‌بار مطابق مُد روز لباس تازه‌ای می‌خرند و به جیب خانواده‌شان رحم نمی‌کنند، آیا نسبت به چرایی پوشیدن فلان مُد با فلان نوع پارچه و فلان نوع دوخت «اقناع» شده‌اند؟ یا فقط تقلیدکننده هستند؟ اگر اقناع شده‌اند، پس زحمت بکشند دست‌کم برای خودشان توضیح بدهند که چرا مناسب نبود که نوع دوخت فلان مُد به جای این‌جور، آن‌جور باشد؟ 🔺 بازگردید و بار دیگر عنوان(تیتر) این یادداشت را بخوانید! ✍ ابَرشاگرد