یه بابایی بود الوات و معتاد، خرجی هم به خانواده نمیداد. فقط شبا میومد خونه و زنه رو میگرفت زیر چک و لگد.
گفتن لامصب تو که خرجی نمیدی، چرا دیگه میزنیش؟ گفت اگه نزنم از کجا بفهمن شوهرشم؟
حالا حکایت روحانیه. خودش هیچ کاری نمیکنه فقط هر از چندگاهی میاد یه لگد به بقیه که کار میکنن میزنه تا همه بدونن کی رئیسه!
•فرید ابراهیمی•
@OfficialTwitTelegram