‌ یکیشون روز دوم خیلی گریه می‌کرد. اومد پیشم و گفت: «خانم می‌شه سرچ کنی اگه یه نفر خیلی گریه کنه، می‌میره؟»😥 دل‌دل می‌کرد که دقیق بهم بگه موضوع چیه. بهش اطمینان خاطر دادم و بغلش کردم که یه‌کم آروم شه. براش آب اوردم و بهتر که شد، گفت: «می‌ترسم تجربی قبول نشم!»‼️ و من بودم و حس اینکه یه پارچ آب یخ روی سرم ریختن!...🥶 ‌