🔻چند خطی درباره «خاطرات» و «شخصیت» علی اکبر صالحی اخیرا فرصتی شد و کتاب خاطرات علی اکبر صالحی را که به تازگی منتشر شده خواندم. بدون حب و بغض های سیاسی و در مقام مقایسه با سایر کتب منتشر شده در این زمینه (خاطرات دیپلمات ها) کتاب ضعیفی است. علیرغم حجم زیاد کتاب، اطلاعات تاریخی خیلی خاص و ویژه ای دست مخاطب را نمی گیرد و مثلا در مقایسه با کتاب خاطرات هسته ای روحانی (امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای) یا خاطرات حسین موسویان (ایران و امریکا، گذشته شکست خورده و مسیر آشتی)، کتاب صالحی واقعا ضعیف و در بسیاری از صفحات تکرار مکررات است. اشکالی که البته شاید بیشتر به ضعف مصاحبه کنندگان با او برگردد. البته این به این معنی نیست که هیچ نکته مثبتی در این کتاب وجود ندارد، بدین معناست که انتظار می رود بعد از مطالعه یک کتاب 700 صفحه ای، آن هم از زبان کسی که سالها نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، وزیر خارجه، رییس سازمان انرژی اتمی، معاون سازمان کنفرانس اسلامی و... بوده اطلاعات جزیی تری برای مخاطب به دست بیاید. اما نکته دیگر اینکه مطالعه این کتاب یک حسن بزرگ دارد و آن این است که انسان با شخصیت صالحی بیشتر آشنا می شود. آنچه در جای جای این کتاب بسیار مشمئز کننده است تعاریف و تمجیدهای حیرت انگیز او از خودش است، به گونه ای که دائما تصریح می کند در هر برهه ای که در هر جایگاهی بوده، بهترین عملکرد را داشته است! درباره ریاستش بر دانشگاه شریف، درباره دوران معاونتش در وزرت علوم، وزارت خارجه، سازمان انرژی اتمی، نمایندگی ایران در آژانس، سازمان کنفرانس اسلامی و... مدعی است بهترین عملکرد را داشته در حالی که بسیاری از افراد و مسئولینی که در جایگاه های مذکور از نزدیک با وی همکاری داشته اند، روایت های کاملا برعکس دارند. نکته دیگر نیز درباره شخصیت صالحی اینجاست که او دانشمندی است که به اشتباه در مسیر سیاست افتاد و علیرغم آنکه خود مدعی است فردی سیاسی و عمیق است، دقیقا فردی غیر سیاسی است و پختگی و عمق سیاسی در رفتارهای او دیده نمی شود. این درد بزرگ جامعه ایران است که همچنان طیف زیادی از مسئولانش را افرادی تشکیل می دهند که تصادفا یا بی خود و بی جهت قدم در وادی سیاست گذاشته اند و با تصمیم های اشتباه و بزرگ، ضرباتی به کشور می زنند که شاید دشمن به راحتی نمی توانست برخی از آن ضربات را بزند. شاید بهتر باشد علی اکبر صالحی را اینطور تحلیل کرد؛ کسی که اگر در همان دانشگاه باقی می ماند و به تحقیق در عرصه فیزیک هسته ای می پرداخت بسیار بیشتر به درد کشورش می خورد، تا اینکه در عرصه سیاست وارد شود و در حالی که فکر می کند درست تصمیم می گیرد، دستاوردهای علمی خود و همکارانش را زیر خروارها بتن دفن کند؛ هر چند در میدان دادن به چنین افرادی خیلی ها مقصر هستند، از محمد خاتمی که او را نماینده ایران در آژانس کرد، تا محمود احمدی نژاد که او را با اصرار فراوان رییس سازمان انرژی اتمی و وزیر خارجه کرد، تا حسن روحانی که او را مجددا به سازمان انرژی اتمی بازگرداند. آفت سیاست در کشور ما همینجاست، کسانی که همیشه و در همه دولت ها مسئولیت های کلیدی دارند، در حالی که صلاحیت کافی را نیز ندارند... @Sabeti