🍃میرزا اسماعیل دولابی 🔸 حتی بچه‌های سقط شده آنجا جلوی درگاه مواظبند مبادا مادرهایشان که حامل آنها بودند به زحمت بیفتند، درهای خطر را می‌بندند. حتی بعضی جاها دستشان را طرف آتش می‌گیرند تا یک وقت مبادا پدر و مادرشان از غرفه‌های بهشت به طرف آتش بیفتند. 🔸 می‌گویند چرا چنین کردی؟ می‌گویند جلوی پدر و مادرم را گرفتم که نیفتند. بچه‌ای که پدر و مادر مواظب او بودند می‌گوید من می‌خواهم پدر و مادرم را مواظبت کنم. 🔸 کسی [که هنوز زن نبرده بود در خواب دید] شش فرزندش رفته بودند و جلوی درهای جهنّم را گرفته بودند، یک در هنوز باز بود. به او گفتند کجا می‌روی؟ گفت می‌روم خدا یک اولاد دیگر به من بدهد، بلکه او را هم بفرستم تا آن در دیگر را هم بگیرد و خیالم راحت بشود! 📚 طوبای محبت - کتاب پنجم ❋ستاره مبین، کانال تخصصی مشاوره     ◣@Setare_mobin ◢ ࿐❁☘❒◌🌙◌❒☘❁࿐