🔴 دستان پسرم چه شد؟! بیان حضرت آیت الله جوادی آملی ⬅️ در یکی از جبهه های جنگ دست راست وجود مبارک آسیب دید، بعضی ها شروع کردند این پرچم را بلند کردن. وجود مبارک رسول گرامی فرمود: (ضعوه فی شماله _ پرچم را به دست چپ علی بدهید _ فانّ شماله خیر من ایمانکم)*. دست چپ علی از دست راست شما بهتر است. بگذارید این پرچم دست همان پرچمدار من باشد. وقتی وجود مبارک دست راستش قطع شد، طبق همان بیان هایی که داشتند کسی جرات نمی کرد آن پرچم رسمی را نگه بدارد؛ وجود مبارک با دست چپ این پرچم را گرفت که پرچم به دست چپ قمر بنی هاشم باشد. وقتی دست چپ حضرت قطع شد، با بقیّه دو دست این پرچم را گرفت‌. اینجا بود که می گوید: گزارشگر کربلا به من گفته است که عباس تو مشکی به دندان گرفت؛ " دستان پسرم چه شد " که او مجبور شده است مشک را به دندان بگیرد؟! گاهی از این جهت تعجب می کرد، گاهی از آن جهت که به من گفتند عمودی به سر پسر تو آمد! اگر پسرم با آن دست ها دفاع می کرد، کسی به سرش عمود نمی زد؛ دستان پسرم چه شد؟! گاهی درباره مشک، گاهی درباره عمود؛ امّا وقتی به او گفتند که دستانش را اوّل قطع کردند، آنوقت دیگر این اسرار برای او روشن شد*. وجود مبارک قمر بنی هاشم بعد از اینکه با بقیه دو دست عَلم را نگه داشت و مشک را به دندان گرفت، تیری هم به مشک آمد، حالا عمودی به سر آمد، یا تیری به چشم آمد؛ دیگر توان سوار شدن برای حضرت نماند*. وقتی خواست از روی اسب به روی زمین بیاید، آن حالتی است که امام زمان خود را طلب می کند. وقتی امام زمانِ انسان به بالین انسان بیاید، انسان به آسانی جان می دهد. عرض کرد: سلام من بر تو، (السّلام علیک یا اخا)؛ از آن به بعد دیگر وجود مبارک سالار شهیدان را به برادر صدا زد. فرمود: مردم کجا می روید؟ (الآن انکسر ظهری و قلّت حیلتی)*؛ الآن کمرم شکست، الآن چاره تمام شد!! السّلام علیکم یا اهل بیت النبوّه و یا معدن الرّساله و یا مختلف الملائکه و یا مهبط الوحی و رحمه الله و برکاته --------------------------------------------------------- مناقب آل ابی طالب لابن شهر آشوب / جلد ۳ / صفحه ۲۹۹ مقتل الحسین ابومخنّف / صفحه ۱۸۱ _ پاورقی همان / صفحه ۱۷۹ _ پاورقی بحار الانوار / جلد ۴۵ / صفحه ۴۲ سخنرانی در جمع اقشار مختلف مردم شهرستان آمل آمل ؛ ۱۳۸۳/۱۱/۲۹ 🆔 @shafaqna_com