🔴 "حسین شهید انسانیت"
✍ ابوالفضل فاتح
شب عاشورا را به عبادت با معبود خود می ایستد، و ظهر عاشورا نمازی عاشقانه می خواند که خود حامل والاترین پیام هاست، اما عجیب آن که در میان مشهور ترین کلمات نقل شده از سرور آزادگان، نمی شنویم که لشکر مقابل را به نماز و روزه و احکام و مناسک دیگر، دعوت کنند. گویی مسئله امام حسین (ع) با آنها و مسئله آنها با حسین (ع)، صرف نماز و روزه و امثال این احکام با همه اهمیتش نیست، آنها هم گویی اهل نمازند و حتی نماز خود را به امامت حسین (ع) اقامه می کنند و در کمال اسف و حیرت تاریخ سپس همان ها به حکم شرع یزیدی و به خیال خام خود بعضا برای رضای خدا، در برابر حسین (ع) می ایستند!!!
«اسلام روشن ترین مذهب انسانی»؛
مسئله، بازگشت به جوهره ی اصلی خلقت آدمی، یعنی جوهره ی انسانی و کرامت و آزادگی انسان است، کرامتی که حساب نماز حسین (ع) را از نماز آنان و آیین و مذهب حسین (ع) را از کیش آنان، جدا و متمایز می سازد. حسین (ع) می داند، جوهر انسانی پیامبر (ص) و اسلام انسانی محمد (ص) بود که مکتب رهایی بخش بردگان و بندگان از قید قدرتمندان جاهلی شد و شیفتگی جان ها را به «توحید» برانگیخت و در مقابل، پس از رحلت پیامبر عظیم الشان، نخستین انحرافات چه بسا با غلبه قبیله بر اصول انسانی و اخلاقی و اسلامی دیگر شکل گرفت.
پنجاه سال بعد، نیز اساسی ترین عامل بروز حادثه حیرت انگیز کربلا و دلیل ایستادگی در برابر دستگاه غیر انسانی حکومت یزید، شیفتگی امام حسین (ع) به کرامت و آزادگی انسان و حقیقت اسلام بود. اسلامی که به تعبیر مرحوم علامه جعفری «روشن ترین مذهب انسانی» است، یعنی «اسلامی که دفاع از حیات و شرف و حیثیت الهی آن از با اهمیت ترین اصول آن تلقی می شود».
پارادایم عزت و ذلت؛
گویی پرتکرارترین فرازی که در بیانات آن روزها پژواک یافته دو گانه "امر به عزت" و "نهی از ذلت" است. چه معروفی والاتر از عزت و چه منکری مهلک تر از ذلت؟
پاسخی به دوگانه ی حکومت یا شهادت؛
به نظر می رسد، مسئله اصلی حسین (ع)، صرفا با مسئله حکومت یا تکلیف برای قیام و شهادت هم توضیح کاملی داده نخواهد شد، که این ها همه اهمیت و طریقیت خود را داشت. بی تردید حکومت نیازمند ابزار است، و تکلیف وسعت می خواهد. لذا وقتی که امکان حکومت و یا وسعت تکلیف فراهم نباشد، آدمی معذور است. اما این «حریت» و انسان بودن است که مرز ندارد و به هیچ امکان و وسعتی محدود نمی شود و در هیچ شرایطی اسقاط نمی گردد، و آدمی حق عبور از آن را ندارد.
امام حسین (ع) و خاندان شریفش نمی توانستند مرگ «انسانیت» و بازگشت به بردگی جاهلیت را امضا و تایید کنند. حیات شرافتمندانه و کرامت انسانی در اسلام و قاموس حسین (ع)، خط قرمز و پیش نیازی بود که بدون آن، نه تنها راهی برای بازگشت به اسلام پیامبر (ص) و علی (ع) که حتی راهی برای حداقل های حیات انسانی در امت اسلام باقی نمی ماند.
گشودن «جبهه ی انسانیت»، در برابر «جبهه ی جباریت»؛
حسین (ع) در حال گشودن «جبهه ی انسانیت»، در برابر «جبهه ی جباریت» بود. هر چه می گذشت و به روز عاشورا نزدیک می شد، «أشباه الرّجال و لا رجالی» که با اندک متاعی به یزید پیوسته بودند، از فهم عدم پذیرش بیعت به رغم خطرات سهمگین و جانفرسا، عاجز تر می شدند.
آموزه ی شگفت و ابدی شب عاشورا؛
حسین (ع) در آموزه ای ابدی و شگفت، تا دیرگاه شب عاشورا، همراهانش را از سرنوشتشان آگاه و در انتخاب مسیر آزاد می گذارد و همزمان تا آخرین لحظات حیات نورانی اش، جبهه ی جهل و جبر و کفر را به اصلاح فرا می خواند، به دلیل حرمتی است که برای فطرت کریم و انتخابگر انسان قائل است که باید بداند چرا؟ و به کجا؟ می رود. و این آگاهی بخشی و شفافیت، سیره ی حسین (ع) از همان آغاز است.
معجزه ی حسین (ع)؛
یزید، حسین (ع) را در محاصره ی لشکر بی شمار و صحرای دور افتاده ی کربلا، تمام شده می دید. چند تن همچون کبوتران بی پناه در روز یا نیم روزی غریبانه و در نهایت شقاوت سر بریده شدند و امپراتوری دروغ یزید آنان را خارجی و فتنه گر نامید و انگیزه ها و هدف و استواری و حق طلبی و شجاعت و رزم بی نظیر و در یک کلمه نهضت الهی شان را تحریف و انکار کرد. آن اشقیای سیاه بخت، حتی نیازی به دفن پیکر مطهر شهیدان ندیدند و بر پیکر آل الله اسب تاختند و حرمت حرم را شکستند. اما سنت خداوند و حرمت «انسان» چه می شود؟
همان قطره ی نخست خون مطهر و مقدس «حسین، عزیز فاطمه (س)» که بر زمین نشست، آتشی از ندامت و بیداری برخاست. آن بیابان تفتیده ی گمنام و آن تن های قطعه قطعه، امروز قبله ی آزادگان جهان شده اند و هر روز زمزمه ی نام و راه حسین (ع) خطاب به عالمیان بلندتر و فراگیرتر می شود که «هَیهاتَ مِنّا الذِّلَّة» و «ان لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم».
متن کامل 👇👇👇
https://fa.shafaqna.com/news/1842887/
🆔
@shafaqna_com