✅زنانی که از کارتن خوابی به سطل زباله خوابی رسیدند!/ گوشه ای از داستان زندگی دو زن در خرابه های تاریک در گزارش شفقنا
🔹اگر پای درد دل خیلی از زنان بی خانمان بنشینید، می فهمید که زمستان بدترین و تلخ ترین خاطره شان است، روزهای سردی که شما کنار بخاری یختان آب می شود، تازه اصل یخبندان کارتن خواب ها است. روزهایی که به خود می پیچیند و انتظار یک پتو خیلی از آنها را از پای درمی آورد.
🔹به گزارش شفقنا؛ این روزها دیگر قصه پر از غصه زنان و دختران خیابانی در ایران به یک محله، شهر یا استان محدود نیست، تجمع زنان بی خانمان را در همه نقاط بی دفاع شهر از کنار اتوبان، پارک ها، امامزاده ها، ترمینال، زیر پل ها، مراکز پمپ بنزین گرفته تا حتی کنج سطل های زباله هم می توان مشاهده کرد.
*جنس درد دلهایی که متفاوتند
وقتی پای صحبت های این تیره بختان روزگار می نشینی می بینی دردشان هم با درد ما آدم های معمولی فرق می کند. آنها دیگر دغدغه قسط، بیکاری، بی پولی، مدرسه فرزندان، هزینه کلاس های فوق برنامه، مسافرت، عروسی، خریدهای ماهیانه، میهمانی و صدها دل نگرانی هایی که ما روزانه با آن مواجه هستیم را ندارند. آنها کارشان از این معمولی های روزگار گذشته است. این زنان به داشتن یک شناسنامه، یک زندگی بدون درد، بدون خماری و بدون جنایت قانع اند. در یک کلام بگویم آنها یک سقف برای خواب شبانه می خواهند.
همزمان با شروع شب های سرد پاییزی تصمیم می گیریم به سراغ زنان و دخترانی برویم که در سوز و سرمای این شب ها سرپناهی برای خواب ندارند.
ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه شب است به سمت ضیاآباد اسلامشهر (تهران) راه میافتیم. تاریکی عمیقی است و اکثر جمعیت شهر خوابیدهاند. تا رسیدن به آنجا حدود ۴۰ دقیقه زمان می برد. محله ای در دل حاشیه شهر با مردمانی که زیر پای زندگی له شده و زنانی که زندگی پوسیده و تیره خود را در بین خرابه های آن طی می کنند.
اینجا دیگر از سر و صدا، زرق و برق و هیاهوی شب های تهران خبری نیست. همه جا تاریک و خاموش است، زنانی که هر از گاهی از دل تاریکی خرابه ها و ساختمان های نیمه کاره نمایان می شوند و در چند ثاینه مثل اشباح در دل تاریکی شب گم می شوند
https://fa.shafaqna.com/news/1922295/
جزئیات 👆👆👆
🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا
🆔
@shafaqna_com