❇️ تکبر و خودخواهى سرچشمه تمامى گناهان است ⬅️ برگی از تفسیر المیزان علامه طباطبایی 👇 ✅ : چه چیزى تو را خواند و یا وادار کرد به اینکه سجده نکنى و مانع از آن شد؟ تکبر و خودخواهى سرچشمه تمامى گناهان است (قال انا خیر منه خلقتنى من نار و خلقته من طین ) این آیه جوابى را که ابلیس داده حکایت مى کند، و این جواب اولین نافرمانى ابلیس است. در این جواب خداى تعالى براى اولین بار معصیت شد چون برگشت تمامى معصیت ها به دعواى انانیت (خودخواهى ) و منازعه با کبریاى خداى سبحان است، در حالى که کبریا ردایى است که بر اندام کسى جز او شایسته نیست، و هیچ مخلوقى را نمى رسد که در مقابل انانیت الهى و آن وجودى که جمیع روى ها در برابرش خاضع و گردن همه گردنفرازان در پیشگاه مقدسش خمیده و هر صوتى در برابر عظمتش در سینه حبس شده و هر چیزى برایش ذلیل و مسخر است براى خود انانیت قائل شده به ذات خود تکیه زده و (من ) بگوید. ✅ آرى، اگر ابلیس اسیر نفس خود نمى شد و نظر و فکر خود را محصور در چهار دیوارى وجود خود نمى ساخت هرگز خود را مستقل به ذات نمى دید، بلکه معبودى ما فوق خود مشاهده مى کرد که قیوم او و قیوم هر موجود دیگرى است، و ناچار انانیت و هستى خود را در برابر او بطورى ذلیل مى دید که هیچ گونه استقلالى در خود سراغ نمى کرد، و بناچار در برابر امر پروردگار خاضع شده نفسش ‍ بطوع و رغبت تن به امتثال اوامر او مى داد، و هرگز به این خیال نمى افتاد که او از آدم بهتر است، بلکه اینطور فکر مى کرد که امر به سجده آدم از مصدر عظمت و کبریاى خدا و از منبع هر جلال و جمالى صادر شده است و باید بدون درنگ امتثال کرد، لیکن او اینطور فکر نکرد و حتى این مقدار هم رعایت ادب را نکرد که در جواب پروردگارش بگوید: (بهترى من مرا از سجده بر او بازداشت ) بلکه با کمال جراءت و جسارت گفت : (من از او بهترم ) تا بدین وسیله هم انانیت و استقلال خود را اظهار کرده باشد و هم بهترى خود را امرى ثابت و غیر قابل زوال ادعا کند، علاوه، بطور رساترى تکبر کرده باشد. از همین جا معلوم مى شود که در حقیقت این ملعون به خداى تعالى تکبر ورزیده نه به آدم. و اما استدلالى که کرد گر چه استدلال پوچ و بى مغزى بود و لیکن در اینکه او از آتش و آدم از خاک بوده راست گفته است، و قرآن کریم هم این معنا را تصدیق نموده، ...... 👇👇👇 | خبرگزاری بین المللی شفقنا https://fa.shafaqna.com/news/1064316/