🔴 کجاي راه خداييم که ادعاي هدايتگري داريم؟ ✍ روزنامه جمهوری اسلامی / غلامرضا بني اسدي ⬅️ حرف‌هاي ما در جامعه و ميانِ مردم، نمي‌گيرد. اين يک دليلِ مهم دارد. چون خود ما را نگرفته است، ديگران را هم نمي‌گيرد. ما اهل قلم و تريبون و سخن و به اصطلاح، اصحابِ بيان و بنان، انگار نمي‌دانيم يا عمدا نمي‌خواهيم بفهميم که در وادي هدايتگري اول جاپاي خودت رابايد محکم کني بعد ادعا کني براي گرفتنِ دستِ ديگران. اما مطالعه ميداني امروز مي‌گويد خيلي از گوينده‌ها جاي پايشان سفت نيست. ما رطب خورده‌هايي هستيم که شيره خرما از لبان مان مي‌چکد آن وقت، منع رطب هم مي‌کنيم. کسي بايد از ما بپرسد که خودت کجاي راه خدايي که مي‌خواهي ديگران را به آن هدايت کني؟ وقتي دامن خود ما تا يقه خيس است چطور ديگران را از به آب زدن مي‌خواهيم پرهيز دهيم؟ وقتي فلان ملک را ديگران بي‌خبر به اسم ما سند مي‌زنند، چطور مي‌توانيم ديگران را از امضا گذاشتن پاي برگه‌اي که بيت‌المال را به مال‌البيت تبديل مي‌کنند، منع کنيم؟ وقتي انگشت خود را انکار مي‌کنيم چطور مي‌خواهيم نهي از منکر کنيم؟ وقتي ما را دوستاني است که همه چيز را به اسم ما مي‌زنند چطور بايد يقه کساني را بگيريم که ملکي را به نام همسر خويش ثبت دفتر مي‌کنند؟ حرف ما نمي‌گيرد چون توجه نداريم به اين واقعيت مجرب که نفسِ طاهر است که طهارت اقتصادي و اجتماعي ايجاد مي‌کند. دست و دستمال آلوده، شيشه را اگر نشکند هم آلوده‌تر مي‌کند. ذات نايافته از هستي بخش فقط نيستي را تقسيم مي‌کند. توقع هستي بخشي از آن خلاف آمد و قاعده و قانون طبيعت است. به گفته اهل نظر، "فاقد شييء نمي‌تواندمعطي شيئ باشد." حالا چطور توقع داريم آنچه خود عمل نکرده‌ايم را ديگران از روي زبان ما بردارند و مشق کنند؟ آن هم نه فقط در دفتر که در رفتار. فراموش کرده‌ايم کسي که اهل عمل باشد نفسش نفوذ مي‌کند و کلامش نافذ مي‌شود. ما اهل رسانه و حضرات اهل تريبون و خطابه اول بايد دفتر خود را پاک کنيم و از نو بنويسيم. به نوشته‌ها و گفته‌ها عمل کنيم و بشويم مصداقِ حديث امام صادق(ع) که فرمود: "كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ اَلْوَرَعَ وَ اَلاِجْتِهَادَ وَ اَلصَّلاَةَ وَ اَلْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَةٌ؛ با غير زبان خويش مردم را (بكيش و مذهب خود) دعوت كنيد، مردم بايد ورع و كوشش و نماز و خير شما را ببينند، اينها خود دعوت‌كننده باشند." ما را متأسفانه "غيرِ زبان" عملي است که اگر فراري ندهد دعوت هم نخواهد کرد. زباني هم که خود ما را به راه نبرد، راهي به روي ديگران هم نخواهد گشود. بن بست‌ها حاصل اين معادله بي‌مجهول است. همين!