🔴«از تمدن سايبري تا سلطه ديجيتالي»؛ نوشتاری از ابوالفضل فاتح
⬅️آنچه ترامپيسم و برتريطلبي سفيد، در جستوجوي آن بوده يا هستند، آشكارتر شده است؛ تسلط بر افكار و منابع ملتها و تبديل جهان به «كارخانه پولسازي» با حكمراني ديجيتالي راست افراطي. درباره مواهب تمدن سايبري جداگانه بايد نوشت از دسترسي بيدرنگ و بيسابقه به اطلاعات، اقتصاد ديجيتال، هوش مصنوعي و جمعي و تغيير سبك زندگي و…. در اين حال، آنچه ابركمپانيهاي «سيليكون ولي» به ويژه از اوايل قرن بيست و يكم بنا نهادند، صرفا ابداعاتي نبود كه سرعت و اعجاز تكنولوژيك را قرين زندگي بشر نمايد. اگر بتوانند در كهكشان اينترنتي و جهان شبكهاي مدنظر آنان، هر انسان ذرهاي است كه در دامنه «نفوذ الگوريتمي» و اراده صاحبان «ابر داده» حركت خواهد كرد، چراكه هر خط اينترنت، مويرگي است كه تا آخرين سلول مغز كاربر امتداد پيدا ميكند و هر «داده» ميتواند بر كروموزومهاي افكار بنشيند و تحت بستر هوش مصنوعي تغيير و حتي جهش ايجاد نمايد
⬅️اروپا؛ مرغ نيم بسمل
اگر امروز اروپا مثل «مرغ نيم بسمل» براي بازيافت نفوذ داخلي و جهاني خود، بالبال ميزند و مركز كنترل راست جهاني از امريكا، برايش تعيين تكليف ميكند و بسياري از معادلات او را كنار ميگذارد، به اتكاي قدرتي است كه امريكا در نظام طبقاتي و توانمندي و شكاف ديجيتالي و مالكيت داده با اروپا و جهان به دست آورده است و ناشي از آن است كه اروپا در غفلتي چنددهساله، بهرغم برخورداري از دانش و تكنولوژي، هيچ پلتفرم اجتماعي با نفوذ قارهاي و جهاني تاسيس نكرد و لذا پلتفرم اروپايي موثري نه تنها در سطح جهان كه در سطح اروپا هم وجود ندارد و قدرت نرم ديجيتال غرب در جهان، به تمامي به امريكا واگذار شده است. امريكا با سرمايهگذاري عظيم دولت در زيرساختها و همچنين نظام مالياتي و حريم خصوصي و سياستهاي حمايتي از ابركمپانيها و اغماض نسبت به سياستهاي حقوق بشري، راه را براي ريشه دواندن يا مهاجرت بيليونرها و استارتاپهاي جهاني به خود باز كرد. اروپا ناگهان بيدار شده و دريافته كه تقريبا تمام كاربران اين منطقه از جهان به همراه تمام مگااينفلوئنسرها و ميكرو اينفلوئنسرها و ميم سازها و… روي شبكههاي اجتماعي امريكايي يا چيني، به توليد محتوا يا تبادل پيام پرداخته و وابسته و مصرفكننده محض اين شبكهها هستند و همين شبكهها هستند كه با الگوريتمهاي حساب شده و دستكاري ترندها، براي اروپا و جهان اولويتسازي ميكنند. شايد باور نكنيد در انگلستان، كه از قدرتهاي اتمي و دايم شوراي امنيت است، عمده شبكههاي ارتباطي اجتماعي و بين فردي ديجيتالي، متعلق به امريكا است و تقريبا هيچ پلتفرم اجتماعي انگليسي در انگلستان يا اروپا و جهان شناخته شده نيست. حتي در سطح اقتصاد خرد ديجيتالي وابستگي و هژموني تا آنجاست كه امروز اگر مادري براي فرزندش يك ساندويچ از رستوران سر خيابان بخرد يا بخواهد به ايستگاه قطار برود يا كالايي از هر سوي جهان سفارش دهد، يا حتي چيزي را حراج كند، اين «اوبر» و «آمازون» و «ايبِي» امريكايي است كه آن را سامان ميدهد و البته اين پلتفرمها بيش از چاههاي نفت و كارخانههاي اسلحهسازي و… براي امريكا، قدرت و ثروت ميسازند و از همينجاست كه بيليونرهاي جهان يك به يك از بستر ديجيتالي امريكا سر برآورده و ميآورند. در جهان ديجيتالي شده، چه بسا اروپا هنوز درنيافته كه اگر شكافش با امريكا عميقتر شود چه بسا هر كامپيوتر و بلكه هر اكانت يك «پيجر انفجار و تخليه و راهبري اطلاعاتي» است و استراتژيستهاي امنيت ملياش بايد هرچه سريعتر راهحلي پيدا كند و البته اين درباره اغلب كشورها در«جهان يا دهكده سايبري» مصداق دارد. در جهاني كه «تمدن سايبري» بخشي تفكيكناپذير از تمدن و حيات بشري است، اروپا و هر كشور ديگري نميتواند سهمي از حاكميت و مالكيت داده و زيرساخت جهاني نداشته باشد و حتي بخشي از حكمراني موتورهاي جستوجوي جهاني نبوده يا حتي يك موتور جستوجو از خودش نداشته باشد، اما استقلال ديجيتالي خود را حفظ كند. از اين روست كه اروپا و چند كشور متمول ديگر به تازگي در فكر سرمايهگذاري چند صد ميليارد يورويي در هوش مصنوعي افتادهاند.
⬅️چين؛ نقشآفريني جهاني / روسیه؛ استقلال و تهاجم سايبري