🔴تأملاتی در دعای سحر (۵۴)/ «کلمه تامّ» و «کلمه اتمّ» چیست؟ / نوشتاری از استاد محمد سروش محلاتی ⬅️کلمه تامّه «کلمه‌ی تامّه» به چه معناست؟ این تعبیر در دعاهای دیگر هم فراوان به کار رفته است؛ مثلا کلینی(ره) از ابراهیم بن محمد بن هارون نقل می‌کند که نامه‌ای به حضرت أبی‌جعفر(ع) نوشت و درخواست دعایی برای ایمنی در برابر برخی از وقایع و حوادث داشت، حضرت در پاسخ به این درخواست دعایی را به خط خود مرقوم داشتند. در آن دعا هست؛ «أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي تُمْسِكُ بِهِ السَّمَاوَاتِ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِكَ وَ بِكَلِمَاتِكَ التَّامَّاتِ الَّتِي تُحْيِي بِهِ الْمَوْتَى …[۱]»، خدا را می‌خوانم به “کلمات تامّات” که خداوند مردگان را با آن کلمات تامات زنده می‌کند. ⬅️یک نمونه‌‌ی دیگر در دعایی ا‌ست که شیخ طوسی; در تعقیبات نماز صبح نقل می‌کند: «فأَسْئَلُك بِوَجْهِك الْكريمِ وَكلِماتِك التّآمَّةِ اِنْ كانَ بَقِىَ عَلَىَّ ذَنْبٌ لَمْ تَغْفرلِی …[۲]»، خدایا به کلمات تامّه‌ات تو را می‌خوانم و از تو می‌خواهم که اگر گناهی بر من باقی مانده که تاکنون نیامرزیده‌ای، آن را مورد عفو و بخشش قرار بده. این «کلمه‌ی تامّه» که در لسان ادعیه وارد شده، به چه معناست و به تعبیر دیگر چگونه کلمه، «تامّه» می‌شود؟ ثانیاً چگونه کلمه از «تامّه» بودن به «اتَمّ» بودن ارتقا پیدا می‌کند؟ اصل این تعبیر (تمامیت کلمه) تعبیری‌ است که ریشه‌ی در قرآن کریم دارد و گاهی در آیاتی که تعبیر «کلمه» به کار رفته است، تمامیّت کلمه هم مورد تأکید قرار گرفته است؛ مثلاً در سوره‌ی مبارکه‌ی انعام: (وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ …[۳])، کلمه‌ی پروردگارت به مرحله‌ی تمامیت رسیده است… یا در سوره‌ی اعراف: (… وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا …[۴]) یا در سوره‌ی هود: (… وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ[۵]). ⬅️این تعبیرات که در لسان ادعیه تکرار شده و در تعابیر قرآنی هم مشابه آن وجود دارد، ما را به تأمل وادار می‌کند که چگونه یک کلمه، کلمه‌ی «تامّه» می‌شود؟ و چگونه یک کلمه از «تامّه» بودن به «اتَمّ» بودن ارتقا و کمال پیدا می‌کند؟ ⬅️در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید توجه داشته باشیم که کلمه برحسب آن‌چه در قرآن کریم است و در مباحث قبل اشاره شد، اشاره‌ی به یک واقعیت عینی دارد، نه صرفاً یک لفظ و «کلمات» همان موجوداتی هستند که نظام هستی را تشکیل می‌دهند. بر این اساس باید گفت چگونه یک «کلمه» به مرتبه‌ی «تمامیّت» می‌رسد و آیا هر کلمه‌ای «تامّ» است؟ یا هر کلمه‌ای می‌تواند «اتَمّ» باشد؟ درواقع «تمامیّت»، وصف برای «کلمه» به عنوان یک واقعیت عینی است و ما باید از این زاویه تمامیّت را مورد توجه قرار دهیم. آن‌چه از مباحث علمی اهل معرفت می‌توان استفاده کرد، این است که هر کلمه یعنی هر واقعیت و موجودی که حظّ و بهره‌ای از هستی برده است، در هر مرتبه‌ای که قرار گرفته و آن سهمی که از هستی دارد (هر مقداری که باشد)، تامّ و تمام است؛ یعنی برحسب ظرفیت وجودی خود حظّ و بهره‌ای از هستی برده است و اگر بیش از آن ندارد، به دلیل آن است که استعداد و ظرفیت بیشتری در آن نیست. https://fa.shafaqna.com/news/1999574/