🔴تأملاتی در دعای سحر (۶۵)/ «عزت» اسم جلال در تلازم با اسم جمال / نوشتاری از استاد محمد سروش محلاتی
⬅️ آيت الله محمد سروش محلاتی در بخش ۶۵ از سلسله نوشتارهایی با عنوان «تأملاتی در دعای سحر» که در اختیار شفقنا قرار داده اند؛ این گونه آورده اند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَيِّدِنا وَ نَبِیِّنَا مُحَمَّد و آلِهِ الطَّاهِرین
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ عِزَّتِکَ باَعَزِّها وَکُلُّ عِزَّتِکَ عَزیزَةٌ». محور فراز دیگری از دعای شریف سحر، عزت است و کسیکه این دعا را میخواند، از خداوند عزت طلب میکند. اولین نکتهای که در اینجا قابل توجه است این است که عزت به چه معناست؟ و سپس باید بررسی کرد که چگونه انسان میتواند به عزت دست یابد؟ و عزت الهی که به انسان میرسد چگونه است؟
مفهوم عزت
دربارهی مفهوم «عزت» چه در کتابهای لغت و چه در کتابهای دیگر مباحث مختلفی مطرح شده است، ولی جملگی بر این باور هستند که «عزت» به معنای مغلوب قرار نگرفتن و غالب بودن است. کسیکه دارای شأن و منزلتی است که مغلوب دیگران قرار نمیگیرد، از عزت برخوردار است. راغب اصفهانی در کتاب خودش میگوید:
العزّةُ حالةٌ مانعةٌ للانسانِ مِن أن يُغلَبُ من قولهم أرض عَزَاز أی صُلبةٌ [۱]
عزت ویژگیای است که در انسان تحقق پیدا میکند و در اثر این خصلت، انسان دارای شخصیتی میشود که مغلوب و مقهور قرار نمیگیرد. او میگوید: اصل واژهی «عزت» از این تعبیر گرفته شده است که وقتی گفته میشود زمینی «عَزاز» است، یعنی دارای صلابت است و بسیار سخت و محکم است، یعنی نفوذناپذیر است. همانطور که این تعبیر دربارهی زمین به این معنا به کار میرود، وقتی دربارهی انسان هم به کار رود به همین معناست.
تعبیر علامه طباطبایی(ره) در ذیل آیهی (مَن كانَ يُريدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعًا[۲]) بحثی در این زمینه دارند و میفرمایند اصل و ریشهی معنا همان صلابت است؛
فالصلابة هو الأصل فی معنی العزة[۳]
بعد ویژگیهایی که در صلابت هست و به تعبیر دیگر؛ گاهی لوازم این معنا را به عنوان تفسیر عزت ذکر میکنند ولی اینها معنای مستقیم نیست، مثلاً گاهی «عزیز» به کسی گفته میشود که قاهر و غالب است و مقهور و مغلوب قرار نمیگیرد که لازمهی همان صلابت و استحکام است.
عزت از صفات جلال
آنچه در فهم این دعا – به خصوص – مفید است، این است که «عزّت» وقتی به حقتعالی نسبت پیدا میکند و اسم «العزیز» و اسامی مشابه آن برای حقتعالی انتزاع میکنیم، خصوصیتش این است که عزّت از اسماء جلال الهی است. اسماء جلال در برابر اسماء جمال است. اسماء جمال مانند رحمت، در انسانها جاذبه به وجود میآورد و رغبت پدید میآورد و انسان را به خود جذب و نزدیک میکند، ولی انسان در برابر اسماء جلال، حالت خوف و نگرانی در او به وجود میآید و حریم میگیرد و چه بسا حاضر به نزدیک شدن نمیشود، عزیز هم این طور است. انسان که موجودی بسیار ضعیف و ناتوان است وقتی در برابر حقتعالی که عزیز است قرار بگیرد، احساس خوف و نگرانیای پیدا میکند چون انسان حقارت خود را در برابر عظمت الهی احساس میکند، جهل خود را در برابر علم حقتعالی احساس میکند، عجز خود را در برابر قدرت الهی احساس میکند و حریم میگیرد و خوف برای او به وجود میآید و فاصله میگیرد. آیا اصلاً امکان دارد که انسان از باب عزیز وارد شود و به خدا نزدیک شود؟ قرآن کریم پیوسته در آغاز هر سورهای ورود را با (بسم الله الرحمن الرحیم) و با تأکید بر رحمت بر دو صفت و دو اسم؛ (الرحمن) و (الرحیم) تکرار میکند، اما وقتی سخن از آن است که حقتعالی عزیز است، قاهر و غالب است و ارادهی او نافذ است و مقهور و مغلوب هیچ چیز و هیچکس قرار نمیگیرد، آیا این اوصاف به جای اینکه انسان را به حقتعالی نزدیک کند، انسان را از حقتعالی دور نمیکند؟ و در انسان نگرانی پدید نمیآورد؟ انسان کوچک و حقیر در برابر حقتعالی، انسان پرگناه و پرلغزش و خطاکار، وقتی خود را در مقابل عزیز احساس کند، احساس شرمندگی میکند و ممکن است آرامآرام فاصله بگیرد و احساس خطر و نگرانی پیدا کند. اصلاً درخواست عزت با توجه به مضمونی که دربارهی عزت در کلمات بزرگان دیده میشود و اجمالاً اشاره شد، چه معنایی میتواند داشته باشد
https://fa.shafaqna.com/news/2006627/
جزئیات 👆👆👆
🌍 | خبرگزاری بین المللی شفقنا
🆔
@shafaqna_com