"مسلمانی یعنی صداقت و شفافیت" / ۱ ✍رضوی راد از هامبورگ ⬅️  از امام ششم نقل شده است که،       الصّدیق من صَدَقَک لا من صَدّقَک دوستِ واقعی کسی است که تو را بزک نکند، بلکه تو را آنگونه که هستی نشانت دهد. همیشه ایام و بویژه در سختی‌ها و فراز و فرودها، وجود دوست شفیق و صادق در کنار ما نعمت بزرگی خواهد بود، دوستی که نمی گذارد تا ما در دام توهمات و خیال پردازی‌ها بیفتیم، دوستی که ما را از افراط و تفریط‌ها باز می‌دارد، و دوستی که در فراز و فرودها ما را همراهی می‌کند. ⬅️بخش قابل ملاحظه‌ای از کسانی که توانسته‌اند قد بکشند، رشد کنند و در عرصه های گوناگون افتخار آفرینی کنند، از ثروت و امکانی بنام دوست صادق برخوردار بوده اند. این روزها، و در سایه بهم خوردن نظامات اخلاقی، معیار‌ها عوض شده، و دوستان صادق و خیرخواه خیلی خاطر خواه ندارند، هر وقت و هرجا آفتابی شوند، از آنها خوشمان نمی‌آید از آنها روی بر می‌گردانیم تحملشان نمی‌کنیم دشمنشان قلمداد می‌کنیم تا می‌توانیم به باد تهمتشان می‌گیریم که تو دوست حال گیری هستی می‌زنی تو ذق آدم همش عیب هامو به رخم می‌کشی و.... دوستان صادق کسانی‌اند که واقعیت ما، و  کاستی‌ها و ضعف‌های ما را صادقانه و چون آئینه‌ای با شفاف نمایی بالا به ما نشان می‌دهند. ⬅️جای بسی تاسف است که ادبیات، آداب، رسوم، تعاریف و تصاویر ما از خوب و بد تغییر کرده است، ذائقه بخش قابل توجهی از مردمان دنیا عوض شده و دوست خوب تعریف و هویت دیگری پیدا کرده است. متاسفانه در دنیای آلوده به ناصداقتی ها، دوست خوب کسی است که، پای زیاده خواهی های ما قربانی شود. پای منبر هوی و هوس ما خوش رقصی کند. پای تصمیمات، نگاه‌ها و اقدامات غلط و غیر عقلانی ما به مداحی و ثناگویی پردازد. ما را اول و آخر خوبی‌ها،زیبایی‌ها، و با یک کمی تواضع، تالی تلو خداوندگار هستی بداند. قربون صدقه ما و نداشته هایمان برود. و ده‌ها سبک و سلوک چندش آور، تنفر آمیز و شرم آور دیگری که متاسفانه برای بعضی گوارا جلوه کرده و بازارش هم حسابی داغِ داغ است. این همان ویروس اخلاقی است که ما را در نقطه‌ای که هستیم متوقف، و بلکه به سیر قهقرایی گرفتار می‌سازد. صداقت بها و هزینه رشد و پیشرفت و زندگی عزتمندانه است. در نقطه صداقت است که ما خودمانیم روپاهای خودمون ایستاده ایم می‌دانیم کجایی هستیم که هستیم کجا هستیم و به کجا می رویم صداقت هزینه دارد، هزینه‌ای دوجانبه، برای هر دو طرف، گذشت می‌خواهد، شجاعت می‌خواهد، شکیبایی می‌طلبد، افتادگی و بزرگی می‌خواهد، اما به همه اینها می‌ارزد. بعد از صداقت است که ما مزه زندگی عزتمندانه را می چشیم دانه دانه نفسهایمان را می توانیم بشماریم و لذت ببریم. خوشا بحال آنهایی که می‌توانند باخود، دیگران، و خدای خود صادق باشند. ⬅️ پیشوایان دینی اگر توانسته‌اند، اندیشه اسلامی را از متن تاریخ پر فراز و فرود، عبور داده و به عنوان یک آلترناتیو فکری و سلوکی جذاب به بشریت عرضه کنند، اگر توانسته‌اند علیرغم دشواری‌های طاقت فرسا، نسل به نسل و سینه به سینه حیات بالنده اندیشه وحیانی و عقلانی را تضمین کنند، اگر توانسته‌اند تا دل‌های زیادی را در مسیر و مسیل زمان فتح کنند، اگر توانسته‌اند دست نادانی را تو دست آگاهی بگذارند و به فرداهای بهتر رهنمونش سازند، اگر توانسته‌اند دین و دینداری را تثبیت، و ضامن دوام آن باشند، اگر توانسته‌اند کلام و منطق اندیشی خود را بعد از قرن ها به گوش انسانِ معاصر برسانند، و بالآخره، اگر توانسته‌اند که بمانند و تاثیرگذاری مستمر در دیروز، امروز و انشاالله فردای بشریت داشته باشند، همه و همه برای آن بوده است که، با خود و دیگران صادق بوده اند، دیگران را می فهمیدند، نه با یک مشت حرف قشنگ، بلکه با زبان گویای رفتار و سلوک با آنها حرف می زدند، دعوت و روشنگری آنها سلوکی بوده، بگونه‌ای که اگر دیگران از هزار زاویه زیر و روی سبک زندگیِ آنانرا مورد بررسی قرار می‌دادند ذره‌ای تناقض، دروغ، پیچیدگی، و دو رویی در آن نمی‌یافتند، به آنچه می‌گفتند ایمان داشتند و آن را زندگی می کردند، خروجی اندیشه را، که سبک عملی زندگی قابل حس و مشاهده‌ خود آنها بود را به مردم عرضه می‌کردند، خوبی‌ها و زیبایی‌هایی را که برای دیگران توصیف و فهرست می‌کردند، جامه عمل پوشانده بودند، این یعنی شفافیت، یعنی "صداقت"، همان اکسیری که انسانها می‌فهمندش، دوستش دارند، با آن راحت ارتباط برقرار می‌کنند، می پذیرندش، و سینه به سینه در قالب منطق کلامی و رفتاری انتقالش می‌دهند. تا به خط صداقت باز نگردیم، حرفها و تلاشهایمان نه تنها از نفوذ و تاثیر محروم خواهد بود، که بوی تناقض، عدم شفافیت،  و  دروغ، حالِ همه را بهم خواد زد،