🔴 سیره ی شیخ انصاری در بیان آیت الله محمد رضا سیستانی: ما در این میان کجا ایستادهایم؟
⬅️ آیت الله محمد رضا سیستانی در پایان درس خارج سال جاری ( ۱۴۴۶ هجری قمری) در نجف اشرف به بیان گوشه هایی از سیره ی شیخ انصاری پرداخت و اظهار امیدواری کرد از سیره ی والای ایشان الهام و الگو گرفته شود.
⬅️به گزارش شفقنا، متن بیانات به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بیایید این سال تحصیلی را با اشاره به بخشی از زندگی شیخ اعظم انصاری (رضوان الله علیه) به مناسبت نزدیک شدن به سالگرد تولد مبارک ایشان در روز عید غدیر خم سال ۱۲۱۴ هجری قمری به پایان برسانیم، به این امید که از سیره ی والای ایشان الهام و در رفتار و کردار خود الگو بگیریم،
از شاگرد ارجمند ایشان، محقق رشتی (قدس سره) نقل شده که میگفت: شیخ درگذشت در حالیکه دانش خود را برای من، و خرد خود را برای میرزا محمد حسن شیرازی به جا گذاشت و پرهيزگارى و پارسایی خود را به گور برد.
حقیقت این است که شیخ (قدّس الله نفسه الزکیه) یک نمونه بینظیر در دوران معاصر میباشد که تقریباً در هر سه جنبه به قله رسیده است:
⬅️۱- در مورد دانش ایشان در زمینههای فقه و اصول، کتابهایش به ویژه الرسائل و المکاسب، گواه این امر هستند، جایی که اکثر پژوهشگران دورههای بعدی روی این کتب کار کردند و نزدیک به ۱۵۰ سال است که در برنامه درسی حوزه در مرحله سطح عالی گنجانده شدهاند. تلاشهایی برای جایگزینی آنها با کتابهای دیگر صورت گرفته و میگیرد، با این حال حقیقت آن است که هر کس بخواهد به تخصص عالی در علوم فقه و اصول دست یابد، چه از نظر مطالعه و تدریس و چه از نظر تحقیق و بررسی، نمیتواند از این دو کتاب بینیاز باشد.
ایشان (أعلى الله مقامه) تنها با تلاش مستمر در زمینه کار و تحصیل در طول عمر پربرکتشان که به هفتاد سال نرسید، به این درجه والا از دانش رسیدند، به طوری که وقت خود را جز برای ضرورتهای زندگی، به چیزی جز دانش و عبادت اختصاص نمیدادند، تا جایی که وقتی میخواستند به زیارت امام حسین (علیه السلام) در کربلای معلی مشرف شوند، گروهی از افراد فاضل را همراه خود بردند تا در طول سفر، با آنها مباحث علمی داشته باشند و حتی برای چند روز نیز از این کار متوقف نشوند.
⬅️ ۲- در مورد خرد ایشان که منظور از آن، دوراندیشی در مسائل اجتماعی و حسن تدبیر ایشان در رابطه با آنها است نیز، نهایت تحسین را برمیانگیزند، جایی که پس از آنکه صاحب جواهر (قدس سره) در گامی بزرگ و کم نظیر از نظر اهمیت در تاریخ مرجعیت دینی، مرجعیت تقلید را به شیخ انصاری سپردند، ایشان توانستند حوزه علمیه که از اختلافات شدید خانوادگی رنج میبرد را متحد کنند. ایشان (قدس سره) در مقام مرجعیت عمومی خود، با فتنههای مختلف و مسائلی که در دورانشان برانگیخته شد، از جمله فتنه بابیه و پیامدهای آن، بسیار خردمندانه برخورد کردند. ایشان همچنین برخلاف آنچه پیش از خود در محافل علمی رایج بود، با دربار ایران و حکمرانی عثمانی در بغداد با عزت نفس بالایی برخورد کردند، جایی که هیچ هدیه یا بودجه ای از آنها نمیپذیرفتند و پذیرش مقامات دولتی را جز برای چند دقیقه آن هم پس از امتناع شدید، قبول نمیکردند؛ با این کار نهایت احترام خود را بر انگیختند. در رابطه با خیریه هندی که در دست انگلیسیها بود نیز، ایشان به طور کامل با پذیرش آن مخالفت کردند، در حالی که دیگران آن را پذیرفتند. در اینجا مجالی برای مرور شواهد دال بر عقل سلیم و توجه ایشان به دقیقترین منافع عمومی در زمان خود وجود ندارد
⬅️۳- در مورد پارسایی و پرهیزگاری ایشان نیز هر چه صحبت کنیم کم است؛ جایی که با وجود حقوق شرعی زیادی که به دست ایشان میرسید، همانند فقرا زندگی میکردند؛ در اواخر عمرشان نیز، یکی از بازرگانان بغداد نزدشان آمد و مبلغی از دارایی شخصی خود را برای کمک به ایشان جهت امرار معاش پیشنهاد داد. ایشان نپذیرفتند و گفتند: بیشتر عمرم را با فقر و تنگدستی گذراندهام و برای من ناگوار است که در روزهای باقیمانده از عمرم، نامم از فهرست فقرا پاک شود و در فهرست ثروتمندان ثبت گردد.
هنگامی که خواستند دخترشان را به عقد برادرزاده خود درآورد نیز، «حاج محمد صالح کبه» که از بازرگانان بغداد بود، از ایشان اجازه خواست تا هزینههای عروسی را از دارایی شخصی خودش تأمین کند. ایشان این کار را نپذیرفتند و دخترشان را با جهیزیه بسیار کمی به خانه شوهر فرستادند....
ادامه
👇👇👇
https://fa.shafaqna.com/news/2055014/