📝 ره آور شیخ اشراق و دیگر فیلسوفان را به روز کنیم...
✍️ هادی سروش به پاس هشتم مرداد بزرگداشت حکیم "شیخ اشراق سهروردی"
"فلسفه اسلامی" دارای دو روش بوده: یکی ؛ "مشّاء" که بزرگانی چون فارابی و ابن سینا دارد. و دیگری "اشراق" است که سرسلسله او "شیخ اشراق" است و بزرگی چون حکیم خواجه نصیرالدین طوسی را به خود جذب کرده. البته بعدها "حکمت متعالیه" که فلسفه صدرایی است ، مانند موجی آمد و تمام افکار آندو را با تلفیق و عرضه تفکر بسیاربالاتری عرضه نمود.
✅ شیخ اشراق و دعوت به عالَم نور
شیخ اشراق میفرماید: "شما" نور هستید ، پس از این نور بهرمند بوده و روشنایی بخش باشید. "شیخ اشراق" بر این باور است که تمام موجودات از نور به وجود آمده اند؛"اللَّهُ نُورُ السموات والارض"، در تفکر شیخ اشراق موجودات غیرجسمانی نوراند و دارای این خصوصیت اند که میتوانند نورشان را محدود به خود نکرده و به یکدیگر نیز بتابانند، و در "فلسفه اشراق" ؛ این تابش متقابل ، به «اشراق» نامیده میشود.
بر این اساس ؛ موجودات هم نوراند و دارای اشراق اند یعنی هم روشن اند و هم روشن میکنند.
زیباترین "اشراق" در آنجا شکل میگیرد که نور ضعیفی از نور قویی "اشراق" بگیرد و روشن تر شود.
مهمترین و پرفروغ ترین مصداقِ نور الهی که "نور قوی" است و می تواند نورِضعیف را قوی کند ؛ نور قرآن ، نور اهلبیت (ع) است. امام صادق(ع) در تفسير «اللَّهُ نُورُ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ» میفرمايد: "آیه نور مَثَلی است که خدا برای ما قرار داده ؛ پیامبر و ائمه نشانه های الهی اند که دیگران را به توحید و دین راهنمایند؛ - هُوَ مَثَلٌ ضَرَبَهُ اللّهُ لَنا". (توحید صدوق)
✅ شیخ اشراق و دعوت به صاحب ذوق شدن
جناب شیخ اشراق نگاه خاصی به ارتباط باطنی آدمی با جهان غیب دارد و از آن رابطه به «ذوق» تعبیر می کند و میگوید: "اهل ذوق شویدراه باز است".
"ذوق" به معنای چشیدن است و در فلسفه شیخ اشراق بمعنای دریافت معارف و حقائق و اخبار، بصورت بلاواسطه از عالَم غیب است.
وی قائل است؛ ارتباط و اتصال به جهان غیب و عالم ربوبی اختصاصی به افراد خاصی ندارد ، بلکه هر کسی بر اساس تهذیب نفس که با تقوا و سلوک معنوی ایجاد میشود، میتواند از آن سوی عوالم "خبرها و حرفهایی" را بگیرد. این "ذوق" یعنی شنیدن های ملکوتی ، که نصیب انسانهای وارسته میشود، نتیجه ی اشراقات "نورالانوار" است که خدای متعال میباشد.
شیخ اشراق بر این باور است ؛ این "ذوق" و یا ارتباط و شنیدن های ملکوتی ، که نفس وارسته ی انسان های مهذّب دریافت میکنند ، در سیره وزندگی و نوشته ها و سخنان آنان ظهور میکند.
آنچه از کلام شیخ اشراق درباره ارتباطات ملکوتی و بهرمندی از معارف غیبی ملاحظه نمودید ، ریشه در نهج البلاغه دارد که امیرالمومنین (ع) فرمود : «همیشه در دنیا افرادی هستند که خداوند در باطن ضمیرشان با آنها حرف می زند ؛ - وَ ما بَرِحَ لِلّهِ عَزَّتْ آلاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فی اَزْمانِ الْفَتَراتِ عِبادٌ ناجاهُمْ فی فِکرِهِمْ وَ کلَّمَهُمْ فی ذاتِ عُقولِهِمْ» (خطبه ۲۲۰)
این راه برای اندکی باز است و آنان کسانی هستند که باطنی عاری از کدورات نفسانی دارند . رسول الله (ص) فرمود: "بر قلبي که با شهوات و فساد هاي اخلاقي انس گرفته ، حرام است که در ملکوت آسمانها سير و حرکت کند ؛ - حرام على كل قلب عزي بالشهوات أن يجول في ملكوت السماوات"(مجموعه ورام ، ج۲/ص۱۲۳)
استاد مطهری بر این باور زیباست ؛ "عالمانی که مافوق عدالت را واجدند، از حد یک عالم عادی بالاتراند، یک صفا و معنویت و نورانیتی دارند که همان نورانیت مؤیدشان است و آنان را تأیید میکند. و در این مهم ؛ تنها مجهز بودنِ دستگاه فکری کافی نیست، بلکه باید دستگاه روحی و معنوی او هم مجهز باشد."
✅ امروز و ضرورتِ ورود فلسفه به حکومت ها و خانه ها
دیروز؛ فلسفه در ارتقاء عقلی و نفسانی آدمی مطرح بود و در محدوده کلاس و درس تنفس می نمود. اما امروز قصه فلسفه چیز دیگری است و باید به صدر تا ساقه حکومت و نیز به خانه خانه ما وارد شود.
امروز ، نیازهای فکریِ بشرِ بسیار فراتر از نیازهای فکری یونان قدیم و ایران باستان است.
امروز واقعا نیازمندیم که بدانیم در چه جهانی زندگی می کنیم و با این بستر زندگیِ خود چه نسبتی داریم و باید چگونه در این زمان و زمین روزگار فکر و اخلاق را سپری کنیم؟
«سیاست مُدن» که از مباحث فلسفه است و شامل همه بحث های کشورداری در صحنه های داخلی و بین المللی میشود ، نباید یک مقوله سیاسیِ صِرف دید ، بلکه باید با دید فلسفه به او نگریست.
امروز مسئله ما؛«حقوق بشر» است که اذهان را درگیرخود کرده و متاسفانه دنیا آنرا طبق مصلحت اندیشی منفعت طلبانه از حقیقت دور نگه داشته است!
زبان فلسفه ومنطق عقل باید بگونه ای عمومی شود تا کسی جرأت پا گذاردن بر حرمت انسان و خروج از تکریم حقوق آدمی را نداشته باشد.