🌷شهید نظرزاده 🌷
برشی از کتاب #مهمان_شام📕 🌷بعد از چاپ کتاب شهید ابراهیم هادی( سلام بر ابراهیم )، منطقه فکه و مخصوصا
💠برادر شهید مدافع حرم سید میلاد مصطفوی:  🌷سید میلاد لیسانس عمران داشت و دو سال در آزادراه ساوه همدان خدمت کرد. در آن پروژه سرپرست آزادراه بود. 🌷او بسیار اهل ورزش بود، کمربند مشکی جودو داشت و در ورزش‌های رزمی مقام دومی کشور را به دست آورده بود، در ورزش زورخانه‌ای هم شرکت می‌کرد. اهل مسجد بود و به نمازش خیلی اهمیت می‌داد. همیشه خمس مالش را دقیق حساب و پرداخت می‌کرد، هیچ وقت برنامه هیئت را ترک نمی‌کرد. 🌷سید میلاد شخصیت دستگیری داشت و اگر کسی از ایشان کمک می‌خواست چیزی کم نمی‌گذاشت. به خانواده شهدا بسیار خدمت می‌کرد و همیشه از آنها دلجویی می‌کرد، اکثرا در اردوگاه شهید درویشی خادم‌الشهدا بود، هر سال از اردوگاه به دیدار مادر شهید درویشی هم می‌رفت. 🌷سید میلاد با اینکه از نظر مادی و دنیوی چیزی کم نداشت، اما وابسته به موقعیت و جایگاه دنیوی نشده بود، وقتی خاطرات و کتاب‌های شهدای دفاع مقدس را می‌خواند به حال آنها حسرت می‌خورد. 🌷وقتی می‌دید که شهدای دفاع مقدس از همه چیزشان گذشتند و آن طور جانفشانی کرده و از وطن و انقلاب دفاع کردند سید میلاد هم آرزوی شهادت می‌کرد و می‌گفت کاش روزی بیاید که من هم شهید شوم. 🌷یکی از شهدایی که سید میلاد او را الگوی خود قرار داده بود، شهید مهدی زین‌الدین بود، عکس این شهید بزرگوار را در خانه داشت. حتی عکس شهید زین‌الدین را روی لباسش چاپ کرده بود و همیشه زیر لباس بیرونش می‌پوشید. می‌خواست همیشه عکس شهید زین الدین روی سینه‌اش باشد. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh