⚜دلم 💕حسابی
#تنگ بود. حال خسته ام را با خودم بردم
#حرم تا شفا گیرد. پس از
#زیارتِ خواهر شاه خراسان و دو رکعت نماز، دل آشفته ام پرکشید سوی
#گلزار🌸. سوار تاکسی شدم و آدرس امامزاده علی بن جعفر را به راننده دادم.
🖇آرام آرام
#سوی گلزار قدم برداشتم. بطری های
#گلاب کنار درب ورودی، نشان از قرار همیشگی خسته دلانی بود که برای خلوت به این گلزار می آیند.
فضای مسقف پیچیده در چپ و راست که متشکل از
#مزار شهداست و نورهای سبز🍃 و سرخ، که حاصل تابش نور☀️ خورشید به سقف های رنگ شده شیروانی بود حال
#معنوی خاصی را به انسان هدیه می داد.
⚜ناگهان
#دلم دستور داد و پایم به سمت راست قدم برداشت.تعدادی
#زائر دور تا دور مزار نشسته بودند.در ظاهر فضا پر از سکوت بود اما، این سکوت شاهد حرف های دلشان با
#شهیدان زین الدین بود.
🖇شهید
#مهدی_زین_الدین فرمانده لشکر علی بن ابی طالب و برادرش
#مجید، فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علی بن ابی طالب، در کنار هم آرام گرفته بودند.مهدی، فرمانده ای که همیشه خودش اولین نفر بود برای
#عملیات. می گفت:
⚜ «اگر فرمانده نیم خیز راه بره،نیروها سینه خیز راه میرن .اگه
#بمونه تو
#سنگرش که بقیه میرن خونه هاشون»
آرزوی
#شهادت داشت. عکس دخترش در جیب لباسش بود اما از ترس
#مهر_پدری قرار شد بعد از عملیات آن را ببیند.
🖇به رسم حضرت
#ارباب نمازهای اول وقتش حتی در جاده های جنگ هم ترک نشد. نمازهایش به نیت پیروزی در عملیات ها ،نماز شب هایش، حال خوشش و گریه 😢هایش در
#مناجات باخدا، هنوز هم از خاطرات زیبای به جا مانده در ذهن و
#قلب رزمنده هاست.خوش به حالش که خدا را شناخت و چه زیبا🌸
#خدا او را خرید.
⚜لبانم معطر به خواندن
#فاتحه ای، چشمانم خیس از اشکِ حسرت و صدای
#اذانی که مرا به خود آورد و خدایی که در این
#نزدیکی است...
#شهید_مهدی_زین_الدین🌷
#ایام_ولادت
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh